جدول جو
جدول جو

معنی شرخر - جستجوی لغت در جدول جو

شرخر
(اَ رِ تَ / تِ)
خریدار شر. کسی که در امور متنازع فیه با دادن وجهی به یکی از متداعیان حق او را بخرد و در همه مراحل تا حصول نتیجۀ نهائی خود را جانشین او سازد
لغت نامه دهخدا
شرخر
((شَ. خَ))
کسی که ملک و مال مورد اختلاف یا چک و سفته برگشتی را از صاحبانشان به بهای ارزان می خرد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرار
تصویر شرار
اشرارها، شریران، بدکاران، جمع واژۀ اشرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریر
تصویر شریر
بدکار، صاحب شرّ، شرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرخر
تصویر خرخر
خرّوپف، صدایی که در حالت خواب از گلوی شخص خوابیده بیرون آید
خرخر، خره، خراخر، خرنش، غطیط، خرناسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرور
تصویر شرور
شرّ ها، بدیها، شرارتها، جمع واژۀ شرّ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرشر
تصویر شرشر
صدای فروریختن پیاپی آب و مانند آن، به طور پیاپی و مستمر مثلاً شرشر عرق از صورتش می ریخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرخر
تصویر خرخر
صدای ناصاف و گوش خراش، مثل صدایی که از کشیدن یک تکه سنگ آهن یا چوب بر روی چیز دیگر بلند شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرار
تصویر شرار
آنچه از آتش به هوا می پرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرور
تصویر شرور
بدکار، صاحب شر، شریر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریر
تصویر شریر
بسیار شر و بدکار، برای مثال امیر حاج عشق آمد رسول کعبۀ دولت / رهاند مر تو را در ره، ز هر شرّیر و شرّیره (مولوی۲ - ۱۲۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
(شَ خَ)
عمل شرخر. مدعاها را خریدن پیش از اثبات در محکمه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شرشر
تصویر شرشر
آواز ریختن آب از ناودان و مانند آن، صدای آبشار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرار
تصویر شرار
پاره آتش که برجهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرور
تصویر شرور
بدکار، شریر، زیاد شیطانی و مردم آزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریر
تصویر شریر
بدکار، صاحب شر
فرهنگ لغت هوشیار
آوای باد، آواز آب، آوای آله (عقاب) آوای ناصاف گوشخراش مانند صدایی که از کشیدن قطعه ای سنگچوب یا آهن در روی زمین یا چیزی دیگر شنیده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرخر
تصویر زرخر
زر خرید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرخری
تصویر شرخری
عمل شرخر، مدعاها را خریدن پیش از اثباتدر محکمه
فرهنگ لغت هوشیار
خرنرینه نره خر مقابل ماده خر: نرخری گربه پشت ماده خری برجهدوافتدش براونظری... (مسعودسعد. 579)، مرددرشت وخشن وبی ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرشر
تصویر شرشر
((شُ. شُ))
صدای ریزش مایع رقیق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرار
تصویر شرار
بدی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرار
تصویر شرار
((ش))
جمع شر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرار
تصویر شرار
((شَ))
جرقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرور
تصویر شرور
((شَ))
بدکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرور
تصویر شرور
((شُ))
رمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شریر
تصویر شریر
((شَ))
بدکار، جمع اشرار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخر
تصویر سرخر
((سَ. خَ))
مزاحم، سربار
فرهنگ فارسی معین
((خُ خُ))
آوازی که از گلوی فشرده یا در خواب از گلوی شخص خفته و بعضی حیوانات برآید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرور
تصویر شرور
بد نهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرور
تصویر شرور
Mean, Malevolent, Nefarious, Villainous, Wicked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرور
تصویر شرور
зловещий , злой , злодейский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرور
تصویر شرور
böse, ruchlos, schurkisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرور
تصویر شرور
зловісний , злий , лиходійський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرور
تصویر شرور
złowrogi, zły, nikczemny
دیکشنری فارسی به لهستانی