جدول جو
جدول جو

معنی شرج - جستجوی لغت در جدول جو

شرج
نوع و قسم، فرقه، گروه
تصویری از شرج
تصویر شرج
فرهنگ لغت هوشیار
شرج
((شَ رَ))
آمیختن (گوشت پخته یا خام و مانند آن)، بند بستن خریطه را، دروغ بستن بر کسی
تصویری از شرج
تصویر شرج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرجی
تصویر شرجی
((شَ))
آب و هوای گرم و مرطوب ویژه مناطق ساحلی
فرهنگ فارسی معین
задушливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
उमसदार
دیکشنری فارسی به هندی
חַם וּלְח
دیکشنری فارسی به عبری
ร้อนอบอ้าว
دیکشنری فارسی به تایلندی
গরম এবং আর্দ্র
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حشرج
تصویر حشرج
نارگیل، تنگ، آب روان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرف
تصویر شرف
(پسرانه)
بزرگواری، برتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارج
تصویر ارج
احترام، بزرگ داشت، حرمت، قدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درج
تصویر درج
آنچه در آن نوشته شود، نامه، نوشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرج
تصویر فرج
(پسرانه)
گشایش در کار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شرم
تصویر شرم
آزرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرق
تصویر شرق
خاور، خورآیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرف
تصویر شرف
آبرو، بزرگ منشی، پیره ها، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرط
تصویر شرط
سامه، بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرح
تصویر شرح
آشکاری، فرانمون، گزارش، زند، ریز
فرهنگ واژه فارسی سره