- شخیس
- پراکنده چون کارها، پریشان چندگویی درکرویز (منطق)
معنی شخیس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسیار، زیر خاکی، آگنده، در هم
پارسیی تازی گشته سریش بدخوی
صفیر و صدائی که در وقت آب خوردن اسبان بگوش رسد، فریاد بانگ و غیره
تناور، بزرگ کالبد
مرغکی است خوش آواز. توضیح در لغت فرس (ص 226) و فرهنگهای دیگر معنی آمده با شاهد ذیل: گرگ را کی رسد ملامت شاه ک باز را کی بود نهیب شخیش ک ولی هویت آن معلوم نشد
بانگ خر، خروپف خرناس
پرنده ای کوچک و خوش آواز، شخش برای مثال گرگ را کی رسد صلابت شیر / باز را کی بود نهیب شخیش (رودکی - ۵۰۴)
سوت، سفیر، ناله، فریاد، شخل، شخول
بزرگ، مهتر، بزرگوار مثلاً شخص شخیص
تر، چیزی که آب روی آن ریخته و آب بخود کشیده باشد
مقابل خشک، ویژگی کسی یا چیزی که با آب یا مایع دیگر مرطوب شده باشد، تر، بن مضارع خیسیدن
بیشه یا کنام شیر
بیشه یا کنام شیر
مرطوب، تر
Drenched, Soaking, Soggy
пропитанный , промокший , мокрый
durchnässt
промоклий , мокрий
przemoczony, mokry
湿透的 , 湿的
molhado, encharcado
bagnato, inzuppato
empapado
trempé, détrempé
doorweekt
เปียกโชก , เปียก
مبلولٌ , مغمورٌ , رطبٌ
भीगा हुआ , भीगने वाला , गीला
רטוב , רטוב
びしょ濡れ , 濡れた
흠뻑 젖은 , 젖은
sırılsıklam, ıslanmış, ıslak