مخفف شیانی، (فرهنگ رشیدی)، زر و درم ده هفت را گویند، و آن در قدیم رایج بوده است، (برهان قاطع)، درم ده هفت باشدو آن را شیانی نیز گویند، (فرهنگ جهانگیری)، زری بوده است در قدیم، (از فرهنگ رشیدی)، درم ده هفت یعنی درمی که در ده جزء آن هفت جزء نقرۀ خالص و سه جزء داخل بود، (فرهنگ نظام)، زری که عیار آن هفت دهم طلا یانقره بود، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : چون برادرت داد در یک شعر بهر هشتاد بیت چل شانی، سنایی (از فرهنگ نظام)، ، قسمی انگور سرخ پوست مایل به سیاهی که گوشت آن نیز سرخ است و بیشتر در شهر قزوین میباشد، (یادداشت مؤلف)، مخفف شاهانی، - شراب شانی، شراب نیکو و قوی که از آن انگور یعنی انگور شانی (شاهانی) کنند، رجوع به شاهانی شود نوعی کشتی دیرینه است که با بادبان و هم پارو حرکت میکرده است، (از دزی ج 1 ص 717)، شانی، شینی محتملاً مصحف و یا تحریری از ’شنی’ باشد و آن نوعی از کشتی است، ج، شوان، (از اقرب الموارد)
مخفف شیانی، (فرهنگ رشیدی)، زر و درم ده هفت را گویند، و آن در قدیم رایج بوده است، (برهان قاطع)، درم ده هفت باشدو آن را شیانی نیز گویند، (فرهنگ جهانگیری)، زری بوده است در قدیم، (از فرهنگ رشیدی)، درم ده هفت یعنی درمی که در ده جزء آن هفت جزء نقرۀ خالص و سه جزء داخل بود، (فرهنگ نظام)، زری که عیار آن هفت دهم طلا یانقره بود، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : چون برادرت داد در یک شعر بهر هشتاد بیت چل شانی، سنایی (از فرهنگ نظام)، ، قسمی انگور سرخ پوست مایل به سیاهی که گوشت آن نیز سرخ است و بیشتر در شهر قزوین میباشد، (یادداشت مؤلف)، مخفف شاهانی، - شراب شانی، شراب نیکو و قوی که از آن انگور یعنی انگور شانی (شاهانی) کنند، رجوع به شاهانی شود نوعی کشتی دیرینه است که با بادبان و هم پارو حرکت میکرده است، (از دزی ج 1 ص 717)، شانی، شینی محتملاً مصحف و یا تحریری از ’شنی’ باشد و آن نوعی از کشتی است، ج، شوان، (از اقرب الموارد)
محمد عطأاﷲ بن محمدصادق رومی حنفی معروف به شانی زاده، در انواع علوم دست داشت و وقایع عثمانی را به تحریر درآورد، از اوست: اصول الحساب، اصول الهندسه، قانون الجراحین، مرآه الابدان فی تشریح اعضاء الانسان و معیار الاطباء در پزشکی، و در سال 1242هجری قمری درگذشت، (از معجم المؤلفین ج 10 ص 294) محمد صادق بن مصطفی بن احمددده رومی حنفی معروف به شانی زاده، از قضات است، از اوست: بدائع الصکوک، در سال 1233 هجری قمری درگذشته است، (از معجم المؤلفین ج 10 ص 79)
محمد عطأاﷲ بن محمدصادق رومی حنفی معروف به شانی زاده، در انواع علوم دست داشت و وقایع عثمانی را به تحریر درآورد، از اوست: اصول الحساب، اصول الهندسه، قانون الجراحین، مرآه الابدان فی تشریح اعضاء الانسان و معیار الاطباء در پزشکی، و در سال 1242هجری قمری درگذشت، (از معجم المؤلفین ج 10 ص 294) محمد صادق بن مصطفی بن احمددده رومی حنفی معروف به شانی زاده، از قضات است، از اوست: بدائع الصکوک، در سال 1233 هجری قمری درگذشته است، (از معجم المؤلفین ج 10 ص 79)
شهریست به دیاربکر، در آنجا معدن آهن هست که به دیگر شهرها برند، ابوصالح عبدالصمدبن عبدالرحمان بن احمد بن عباس حنوی وابوالفرج احمد بن ابراهیم مرجی حنوی بدان منسوبند، (معجم البلدان)، حانی و سیلوان، شهری وسط است از اقلیم چهارم، حقوق دیوانیش صدوهفتادویک هزار دینار است، (نزههالقلوب ص 103)، و رجوع به تاریخ مغول ص 138 شود
شهریست به دیاربکر، در آنجا معدن آهن هست که به دیگر شهرها برند، ابوصالح عبدالصمدبن عبدالرحمان بن احمد بن عباس حنوی وابوالفرج احمد بن ابراهیم مرجی حنوی بدان منسوبند، (معجم البلدان)، حانی و سیلوان، شهری وسط است از اقلیم چهارم، حقوق دیوانیش صدوهفتادویک هزار دینار است، (نزههالقلوب ص 103)، و رجوع به تاریخ مغول ص 138 شود
شانی، (انجمن آرا)، درمی ده هفت، (از اسدی)، نوعی مسکوک زر و سیم که در قدیم درخراسان رواج داشته، و آن دینار و درم ده هفت بوده، (از برهان) (از ناظم الاطباء)، زری ده هفت که در خراسان سکه میزده اند به وزن یک درهم، و شانی را نیز بهمین معنی در لغتنامه ها آورده اند و نمیدانم دو کلمه است بیک معنی یا یکی تصحیف دیگری است، (یادداشت مؤلف)، درمی بوده بخراسان و عیار آن ده هفت، و در بعضی نسخه هادرمی است از نقرۀ خالص، (صحاح الفرس)، شانی، یعنی درم ده هفت، (رشیدی) (اوبهی) (جهانگیری) : به اندازۀ لشکر او نبودی گر از خاک و از گل زدندی شیانی، فرخی، پس هر پنجره بنهاده برافشاندن را بدره و تنگ بهم پر ز شیانی و شکر، فرخی، با نام او و کنیت او ملک ساخته ست چون سکه با شیانی و چون مهر با نگین، فرخی، بجای خیمه شیانی نهاد بر اشتر بجای موکب گوهر نهاد بر استر، عنصری، چون تو نیم که خدمت کهتر کنی و مهتر از بهر دو شیانی وز بهر یک دواری، منوچهری، باران چون شیانی بارد بروز باد چون کف ّ راد احمد عبدالصمد بود، منوچهری، ترا گر شیانی ندادم نگارا شیان من اینک بگیر این شیانی، زینبی
شانی، (انجمن آرا)، درمی ده هفت، (از اسدی)، نوعی مسکوک زر و سیم که در قدیم درخراسان رواج داشته، و آن دینار و درم ده هفت بوده، (از برهان) (از ناظم الاطباء)، زری ده هفت که در خراسان سکه میزده اند به وزن یک درهم، و شانی را نیز بهمین معنی در لغتنامه ها آورده اند و نمیدانم دو کلمه است بیک معنی یا یکی تصحیف دیگری است، (یادداشت مؤلف)، درمی بوده بخراسان و عیار آن ده هفت، و در بعضی نسخه هادرمی است از نقرۀ خالص، (صحاح الفرس)، شانی، یعنی درم ده هفت، (رشیدی) (اوبهی) (جهانگیری) : به اندازۀ لشکر او نبودی گر از خاک و از گل زدندی شیانی، فرخی، پس هر پنجره بنهاده برافشاندن را بدره و تنگ بهم پر ز شیانی و شکر، فرخی، با نام او و کنیت او ملک ساخته ست چون سکه با شیانی و چون مهر با نگین، فرخی، بجای خیمه شیانی نهاد بر اشتر بجای موکب گوهر نهاد بر استر، عنصری، چون تو نیَم که خدمت کهتر کنی و مهتر از بهر دو شیانی وز بهر یک دواری، منوچهری، باران چون شیانی بارد بروز باد چون کف ّ راد احمد عبدالصمد بود، منوچهری، ترا گر شیانی ندادم نگارا شیان من اینک بگیر این شیانی، زینبی
منسوب به شیان، ایلی از کلهر، که خود نیز بچندین قبیله قسمت می شود: قبادی، باقرآبادی، چقائی، چگنه و قوجی که در شیان و قرامان منزل دارند، (جغرافیای غرب ایران ص 158)، رجوع به ایل کلهر شود، منسوب است به شیان که قریه ای است در چهارفرسخی بخارا، (از انساب سمعانی)، رجوع به شیان شود
منسوب به شیان، ایلی از کلهر، که خود نیز بچندین قبیله قسمت می شود: قبادی، باقرآبادی، چقائی، چگنه و قوجی که در شیان و قرامان منزل دارند، (جغرافیای غرب ایران ص 158)، رجوع به ایل کلهر شود، منسوب است به شیان که قریه ای است در چهارفرسخی بخارا، (از انساب سمعانی)، رجوع به شیان شود
اگر بیند با شبانی در نبرد بود. دلیل که با مهتری خصومت کند. حضرت دانیال شبانی کردن در خواب از گوسفند و گاو خر و اشتر و مانند اینها، هر یکی را تاویلی است، شبانی اسب، ولایت و بزرگی بود و شبانی خر، دلالت بر بخت بود و گوسفند مال و روزی حلال بود. محمد بن سیرین دیدن شبان در خواب، دلیل بر مردی باشد که مال مردم را گوش دارد.
اگر بیند با شبانی در نبرد بود. دلیل که با مهتری خصومت کند. حضرت دانیال شبانی کردن در خواب از گوسفند و گاو خر و اشتر و مانند اینها، هر یکی را تاویلی است، شبانی اسب، ولایت و بزرگی بود و شبانی خر، دلالت بر بخت بود و گوسفند مال و روزی حلال بود. محمد بن سیرین دیدن شبان در خواب، دلیل بر مردی باشد که مال مردم را گوش دارد.