شانی، (انجمن آرا)، درمی ده هفت، (از اسدی)، نوعی مسکوک زر و سیم که در قدیم درخراسان رواج داشته، و آن دینار و درم ده هفت بوده، (از برهان) (از ناظم الاطباء)، زری ده هفت که در خراسان سکه میزده اند به وزن یک درهم، و شانی را نیز بهمین معنی در لغتنامه ها آورده اند و نمیدانم دو کلمه است بیک معنی یا یکی تصحیف دیگری است، (یادداشت مؤلف)، درمی بوده بخراسان و عیار آن ده هفت، و در بعضی نسخه هادرمی است از نقرۀ خالص، (صحاح الفرس)، شانی، یعنی درم ده هفت، (رشیدی) (اوبهی) (جهانگیری) : به اندازۀ لشکر او نبودی گر از خاک و از گل زدندی شیانی، فرخی، پس هر پنجره بنهاده برافشاندن را بدره و تنگ بهم پر ز شیانی و شکر، فرخی، با نام او و کنیت او ملک ساخته ست چون سکه با شیانی و چون مهر با نگین، فرخی، بجای خیمه شیانی نهاد بر اشتر بجای موکب گوهر نهاد بر استر، عنصری، چون تو نیم که خدمت کهتر کنی و مهتر از بهر دو شیانی وز بهر یک دواری، منوچهری، باران چون شیانی بارد بروز باد چون کف ّ راد احمد عبدالصمد بود، منوچهری، ترا گر شیانی ندادم نگارا شیان من اینک بگیر این شیانی، زینبی