- شبیازه
- شب پره خفاش
معنی شبیازه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تب لرزه، تب نوبه
محوطه ای که جهت خوابیدن گاو و گوسفند و جز آن ها اختصاص دهند
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب پره، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
جمع بیزار، پارسی تازی گشته بازداران، بازاریان (کشاورزان)
دهان دره، دهن دره
خوابگاه، حرمسرا، قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است
ته بندی کتاب و فنر
شب پره، خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
((خَ زِ))
فرهنگ فارسی معین
حالتی که به سبب خستگی، اختلال در خواب و کسالت در شخص ایجاد شود به طوری که به فاصله کوتاه و ناخودآگاه دهان تا حد ممکن باز شده، دست ها کشیده و سینه منبسط گردد، دهان دره
در پزشکی تب و لرزهای شدید و متناوب که در برخی بیماری های حاد عفونی مانند مالاریا دیده می شود، تب یازه، تب نوبه، برای مثال چنان دشمن از بیم تیغ تو لرزد / که گویی گرفته ست تب یازه او را (غضایری - لغتنامه - تب یازه)
ته بندی کتاب و دفتر، حاشیۀ باریکی که صحّاف با ابریشم رنگین پس از ته دوزی کتاب در بالا و پایین آن می دوزد
دم عمیق همراه با باز شدن غیر ارادی دهان، بر اثر خستگی، کسالت، بی خوابی یا خواب آلودگی، دهن دره
جایی در کوه و بیابان که گوسفندان هنگام شب در آنجا به سر می برند، جای خواب گوسفندان، شبگاه
کالای فروختنی فروختنی
بوته
پارسی تازی گشته پیاده پیاتک سرباز پیاده
بیرزد بارزد
عنوان عده ای از پاشایان ترک در عهد سلاطین عثمانی
مهرازی (معماری) لادگری (بنائی)
هنگام شب
پس مانده آنچه ازخوراک که به شوه سیری خورده نشود
نای ازابزارهای خنیا
بی چشم ورو زن
خوراکی که از شب مانده باشد، منسوب به شب
تور توری تورسر
جوانان جوانی
شبانگاه هنگام شب، جایی که گوسفندان شب را در آن گذرانند شوگاه
محوطه ای که جهت خوابیدن گاو و گوسفند و جز آن ها اختصاص دهند
جزا پاداش مکافات
بار بری پیشه بار بر