جدول جو
جدول جو

معنی شبکیه - جستجوی لغت در جدول جو

شبکیه
پرده حساس کره چشم را گویند
تصویری از شبکیه
تصویر شبکیه
فرهنگ لغت هوشیار
شبکیه
پرده ای نازک و شفاف در داخل کرۀ چشم، پردۀ حساس کرۀ چشم
تصویری از شبکیه
تصویر شبکیه
فرهنگ فارسی عمید
شبکیه
((شَ بَ یِّ))
پرده ای است عصبی که داخلی ترین پرده های جدار کره چشم را تشکیل می دهد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبکیه
تصویر تبکیه
ستایش گویان بگریستن بر وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکیه
تصویر شاکیه
ازگروهیان که علی علیه السلام راخدای پیکرپذیرفته می دانستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبیکه
تصویر شبیکه
تور توری تورسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکره
تصویر شبکره
پارسی تازی گشته شبکور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیه
تصویر تبکیه
گریه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبیه
تصویر شبیه
مانند، همانند، همدیس، همسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شبکه
تصویر شبکه
تار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شبیه
تصویر شبیه
همانند، نظیر، همچون، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکی
تصویر شبکی
سازمان نیشگی دامی دامیک پرویزنیک منسوب به شبک و شبکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکه
تصویر شبکه
هر چیز سوراخ سوراخ را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیه
تصویر شکیه
مونث شکی و خواسته، مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبیه
تصویر شبیه
مانند، همانند، تعزیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبکه
تصویر شبکه
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، دام صیاد
چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم که در یک رشته کار می کنند، مفرد واژۀ شباک و شبکات،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبیه
تصویر شبیه
((شَ))
مثل، مانند، تعزیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبکه
تصویر شبکه
((شَ بَ کَ یا کِ))
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهی گیری، در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند، بانکی مجموعه سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی، کامپیوتری تعدادی کامپ
فرهنگ فارسی معین