جدول جو
جدول جو

معنی شبکه

شبکه((شَ بَ کَ یا کِ))
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهی گیری، در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند، بانکی مجموعه سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی، کامپیوتری تعدادی کامپ
تصویری از شبکه
تصویر شبکه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شبکه

شبکه

شبکه
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، دام صیاد
چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم که در یک رشته کار می کنند، مفردِ واژۀ شِباک و شَبَکات،
شبکه
فرهنگ فارسی عمید

شبکه

شبکه
قرابت و خویشاوندی. (از اقرب الموارد). قرابت: بینهما شبکه، میان آن دو قرابت و نسبت است. (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شبکه

شبکه
نام سه آب دیگر است مر بنی نمیر را. ونام چاه و آبهای دیگر نیز باشد. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

شبکه

شبکه
شبکه. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد (برحسب مورد) به کار رود
لغت نامه دهخدا

شبکه

شبکه
دام شکارچی در آب یا در خشکی. (از اقرب الموارد). فخ. کمین. دام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هرچه مثل دام و تور و سوراخ سوراخ باشد. (فرهنگ نظام). ج، شبک و شباک. (اقرب الموارد) ، چاههای نزدیک به هم. (از منتهی الارب) : هجمنا علی شبکه، یعنی حمله بر چاههای نزدیک به هم بردیم. (از اقرب الموارد). چاههای نزدیک به هم که به یکدیگر راه داشته باشد. (از متن اللغه) ، چاههای کم آب ظاهرو نمایان. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، زمین بسیارچاه. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). در صحاح آمده است که شاید وجه تسمیۀ چاهها به شباک از روی زیادی و نزدیکی آنها با یکدیگر در روی زمین باشد. (از اقرب الموارد) ، سوراخ کلاکموش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رأس. ج، شَبَک. (از ذیل اقرب الموارد) ، مجمع لغوی مصر آن را بر تور سر زنان که جهت حفظ آشفتگی موی به سر بندند اطلاق کرده است. (از متن اللغه) ، رشتۀ لوله های آب شهر را نیز شبکه خوانند. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا