جدول جو
جدول جو

معنی شبکوکا - جستجوی لغت در جدول جو

شبکوکا
(شَ)
شبکو. شبکوک. شبکوکه. به معنی شبکوک است که گدایی بالای منار باشد. (برهان قاطع) :
به شاخ گلبنان آن شوریده بلبل
چه شبکوکا زند تا صبح کوکا.
غضایری رازی.
و رجوع به شبکو و شبکوک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
(دخترانه)
شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد یافته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
شکفته، ویژگی غنچۀ باز شده، میوۀ خشکی که به خودی خود بشکافد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبکوک
تصویر شبکوک
درویش، فقیر، درویشی که شب روی بلندی مانند پشته یا درخت می رفت و به آواز بلند مردم را دعا می کرد و صدقه می خواست، برای مثال زهی جوفروشان گندم نمای / جهانگرد شبکوک خرمن گدای (سعدی۱ - ۱۲۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبکور
تصویر شبکور
ویژگی آنکه در شب جایی را نبیند، در علم زیست شناسی جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب پره، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبکوری
تصویر شبکوری
نوعی بیماری چشم که در آن بیمار در تاریکی نمی تواند اشیا را ببیند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ کَ / کِ)
شبکو. شبکوک. شبکوکا. نوعی از گدایی باشد. (برهان). و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شبکو. شبکوکا. شبکوکه. نوعی از گدایی باشد و آن چنان است که شبها بر بالای مناری یا پشته ای یا درختی که در میان محله واقع باشد برآیند وبه آواز بلند یک یک از مردم محله را نام ببرند و دعاکنند تا به ایشان صدقه بدهند. (برهان) :
همچو شبکوکی کنم من ذکر و بانگ
تا رسد از بامهایم نیم دانگ.
مولوی.
زهی جوفروشان گندم نمای
جهانگرد و شبکوک خرمن گدای.
سعدی.
رجوع به شبکو شود، ساعت که مبداء آن شب هنگام گیرند و میزان کنند و گذارند تا کار کند
لغت نامه دهخدا
(کُ کو)
یکی از چهار جزیره بزرگ ژاپن درجنوب جزیره ’هندو’ که 4220300 تن جمعیت دارد، و مرکز آن شهر توکوشیما است. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
درویش فقیر، درویشی که شب روی بلندی رود و باواز بلند مردم را دعا کند و صدقه خواهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
شکوفه دهنده، میوه خشکی که خود بشکفد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکور
تصویر شبکور
کسی که شب جایی را نبیند، خفاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکوری
تصویر شبکوری
یکی از بیماری های چشم که بیمار شبها جایی را نمی بیند
فرهنگ لغت هوشیار
درویش فقیر، درویشی که شب روی بلندی رود و باواز بلند مردم را دعا کند و صدقه خواهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبکوک
تصویر شبکوک
درویش، گدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
((شُ))
شکفنده، شکوفه دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
Blossoming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
florissant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
inachanua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
çiçek açan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
開花している
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
פורח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
꽃이 피는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
mekar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
फूलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
цветущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
bloeiend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
floreciente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
fiorente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
florescendo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
盛开的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
kwitnący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
квітучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
blühend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شکوفا
تصویر شکوفا
บาน
دیکشنری فارسی به تایلندی