- شاهین (پسرانه)
- سلطنتی، پرنده شکاری، باز (پرنده ای کوچکتر از عقاب)
معنی شاهین - جستجوی لغت در جدول جو
- شاهین
- پرنده ای باشد شکاری و زننده و از جنس سیاه چشم
- شاهین
- پرنده ای شکاری از خانوادۀ باز، با منقار کوتاه، دم بلند، چنگال های قوی، زبانۀ ترازو، میله یا آلتی که دو کفۀ ترازو را به آن آویزان می کنند
- شاهین
- از پرندگان شکاری شبیه به عقاب، زبانه ترازو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث شاهی ورن (شهوه)
پر شاخه
جمع شاهین، از پارسی شاهین ها
شاخ دار، دارای شاخ، پرشاخه، برای مثال یل پهلوان دید دیوی نژند / سیاهی چو شاخین درختی بلند (اسدی - ۱۱۹)
پادشاهی کردن، سروری کردن، پارسایی کردن، نیکوکار بودن
پارسی تازی گشته شاهی چوبدار گوسفنددار تیزبین
منسوب به شاه
پادشاهی، شاه بودن، فرمانروایی، سلطنت، مربوط به شاه، واحد سنتی پول ایران که در دورۀ قاجاریه برابر با پنجاه دینار ( دو پول) و در دورۀ پهلوی برابر با یک بیستم ریال ( پنج دینار) بوده است، در علم زیست شناسی ترتیزک
مربوط به شاه، تپش، لرزش، در علم زیست شناسی صمغ نوعی درخت، در موسیقی نوعی ساز که از امروزه میان رفته است
منسوب به شاه، واحد پول خرد برابر با یک بیستم ریال که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بود، تره تیزک