جدول جو
جدول جو

معنی شاخین

شاخین
شاخ دار، دارای شاخ، پرشاخه، برای مثال یل پهلوان دید دیوی نژند / سیاهی چو شاخین درختی بلند (اسدی - ۱۱۹)
تصویری از شاخین
تصویر شاخین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شاخین

شاخین

شاخین
از شاخ + ین علامت نسبت، شاخدار، دارای شاخ، پرشاخ:
یل پهلوان دید دیوی نژند
سیاهی چو شاخین درختی بلند،
اسدی (گرشاسب نامه چ حبیب یغمائی ص 111 بیت 16)
لغت نامه دهخدا

شاهین

شاهین
پرنده ای شکاری از خانوادۀ باز، با منقار کوتاه، دم بلند، چنگال های قوی، زبانۀ ترازو، میله یا آلتی که دو کفۀ ترازو را به آن آویزان می کنند
شاهین
فرهنگ فارسی عمید

شاوین

شاوین
بمعنی جدا کردن تخم پنبه ازپنبه است، (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 131)، پنبۀ دولابی که آن را شاوین پنبه نیز گویند، (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 131)، اما این لغت با دو معنی آن جای دیگر دیده نشد و محتمل است از مجعولات شعوری باشد
لغت نامه دهخدا

شاکین

شاکین
دهی است از دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین، واقع در 15000 گزی جنوب باخترضیأآباد و 4000 گزی راه شوسۀ همدان، محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 1006 تن است آب آن ازقنات تأمین میشود، محصول آن غلات، گردو و کشمش، شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

شاشین

شاشین
صاحب روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات از قول صاحب التلخیص آورد که از جمله جزایر واقع در حوالی جزیره اندلس جزیره شاشین است که جزیره ای بزرگ باشدو طول آن بمقدار بیست روز راه است چارپایان در آن فراوان اند، گوسفندان آن جملگی سفیدند و گوسفندان سیاه در آن کمتر یافته شود و مردم آن زینت آلات طلا بیش ازسایر جایها بکار برند و وضیع و شریف اهالی گردن بندطلا آویزند و در نزدیکی این جزایر مغربی کشور افریقاو بلاد قیروان واقع است، (روضات الجنات ج 1 ص 66)
لغت نامه دهخدا