جدول جو
جدول جو

معنی شاهیده - جستجوی لغت در جدول جو

شاهیده
(دخترانه و پسرانه)
پارسا، پرهیزکار، نیکوکار
تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
فرهنگ نامهای ایرانی
شاهیده
نیکوکار، پرهیزکار
تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
فرهنگ فارسی عمید
شاهیده
(دَ / دِ)
نیکوکار و صالح. (فرهنگ سروری). شاهنده. (شرفنامۀ منیری). بمعنی شاهنده است که متقی و پرهیزگار و صالح و نیکوکردار باشد. (برهان قاطع). رجوع به شاهندن و شاهنده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
(دخترانه و پسرانه)
شاینده، نیکوکار، صالح، لقب بهرام پسر هرمز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهیدن
تصویر شاهیدن
پادشاهی کردن، سروری کردن، پارسایی کردن، نیکوکار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
کاسته، کم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاریده
تصویر شاریده
ریخته، جاری شده
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ)
دهی از دهستان حومه شهرستان تربت حیدریه. دارای 287 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
جاری شده. ریخته. رجوع به شاریدن شود، منفجر، انفجار، شاریده شدن آب. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
میخته. رجوع به شاشیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ اَ تَ)
مرکب از دینار + گان مزید مؤخر نسبت و اتصاف، مانند درمگان (منسوب به درم سیمین) و گروگان (یعنی آنچه گرو را شاید)، دیناری زرین (سکه و پول رایج)، پول زر، منسوب به دینار:
که آید یکی مرد بازرگان
درمگان فروشد بدنیارگان،
فردوسی،
ز دینارگان یکدرم نستدی
همی این بر آن آن بر این برزدی،
فردوسی،
- تیغدینارگان، سرخ بمناسبت سرخی زر،
-، خونین:
بدو گفت از این مرد بازارگان
بیابی کنون تیغ دینارگان،
فردوسی،
رجوع به گان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
متقی و پرهیزگار و صالح و نیکو کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاریده
تصویر شاریده
منفجر، انفجار، جاری شده، ریخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
مخفّضٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
Subdued
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
atténué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
abafado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
落ち着いた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
مدھم
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
নিবৃত্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
ปราม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
tulia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
bastırılmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
מדוכא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
抑制的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
gedämpft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
억제된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
tertahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
शांत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
gedempt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
apagado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
приглушений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
приглушённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
stłumiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
smorzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی