جدول جو
جدول جو

معنی شانشین - جستجوی لغت در جدول جو

شانشین
(نِ)
مخفف شاه نشین. (از ناظم الاطباء). رجوع به شاه نشین شود
لغت نامه دهخدا
شانشین
مرتع و کشتزاری در کویر نوشهر، مکانی در سوادکوه، کوه و قلعه.، جایی در گرمابه های قدیمی که نشیمن افراد و خانواده های با
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاندیز
تصویر شاندیز
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی مشهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامشین
تصویر رامشین
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی سبزوار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
کسی که به جای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد، خلیفه، قائم مقام، ولیعهد، عوض
فرهنگ فارسی عمید
(شَ نِ)
مخفف شاه نشین. رجوع به شاه نشین شود
لغت نامه دهخدا
صاحب روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات از قول صاحب التلخیص آورد که از جمله جزایر واقع در حوالی جزیره اندلس جزیره شاشین است که جزیره ای بزرگ باشدو طول آن بمقدار بیست روز راه است چارپایان در آن فراوان اند، گوسفندان آن جملگی سفیدند و گوسفندان سیاه در آن کمتر یافته شود و مردم آن زینت آلات طلا بیش ازسایر جایها بکار برند و وضیع و شریف اهالی گردن بندطلا آویزند و در نزدیکی این جزایر مغربی کشور افریقاو بلاد قیروان واقع است، (روضات الجنات ج 1 ص 66)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
ولی، نایب، خلیفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
((نِ))
قائم مقام، ولیعهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
علی البدل، ولیعهد، نایب، خلیفه، وکیل
فرهنگ واژه فارسی سره
بدل، جایگزین، خلف، خلیفه، عوض، قائم مقام، نایب، وارث، ولیعهد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
بديلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
Successor, Surrogate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
successeur, substitut
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کنایه از: ادرار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
후계자 , 대리인
دیکشنری فارسی به کره ای
جانشین
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
جانشین , متبادل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
উত্তরসূরি , প্রতিনিধি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
mrithi, mbadala
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
halef, vekil
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
יְרוֹשָׁה , תַּחְלוּף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
後継者 , 代理
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
преемник , заместитель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
उत्तराधिकारी , प्रतिनिधि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
penerus, pengganti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
opvolger, plaatsvervanger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
sucesor, sustituto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
successore, surrogato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
sucessor, substituto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
继任者 , 替代者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
następca, zastępca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
наступник , заступник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
Nachfolger, Stellvertreter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جانشین
تصویر جانشین
ผู้สืบทอด , ตัวแทน
دیکشنری فارسی به تایلندی