- شامخات
- جمع شامخه، بلندها بلندی ها مونث شامخ جمع شوامخ شامخات
معنی شامخات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غروب، آقشام
جمع سامکه، بلندها مونث سامک جمع سامکات
جمع تامل
جمع شائعه، سرت ها، اخبار راست و دروغ
جمع شائعه، سرت ها (اخبارراست و دروغ) مونث شایع خبری که شیوع یافته (راست یا دروغ)، جمع شایعات
همگانی، جامع، کلی، عمومی
آنگاه که روز به انجام کشد و شب آغاز شود
مربوط به شاعران به شیوه گویندگان: جنبه شاعرانه، همچون شاعران به سبک شاعران: شاعرانه سخن می گوید
خوشبویه ها
لایماهیان
سگ ماهیان
جمع نامیه، رستنی ها آفریدگان کوالیدگان جمع نامیه
هنگام شب، سرشب، مراسم دعای غروب در سربازخانه ها
هنگام شب، سرشب
مادران
جمع میت، مردگان، درگذشتگان
مونث شامخ بلند مونث شامخ جمع شوامخ شامخات
سینه بند زنان جامه کوچکی که مردم در وقت کار کردن پوشند، سینه بند زنان پیش بند
شاماک، نوعی غله که دانه های بسیار کوچک دارد
جمع شال، ازپارسی شال ها به گونه رمن سوسمارماهیان
حربه آتشی که سر پر که سربازان قدیم به کار می بردند
هنگامی که شاه شطرنج را مات کنند گویند: شاه مات
ام ها، مادرها، جمع واژۀ ام
امهات اربعه (سفلی): کنایه از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش)
امهات علوی: کنایه از علوم، عقول، نفوس و ارواح
امهات اربعه (سفلی): کنایه از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش)
امهات علوی: کنایه از علوم، عقول، نفوس و ارواح
میت ها، مرده ها، جمع واژۀ میت
سینه بند زنان، پیش بند، جامه ای که هنگام کار می پوشند
طامّه ها، در تصوف اوراد و کرامات سالکان، در تصوف سخنان بی اصل و پریشان برخی صوفیان، جمع واژۀ طامّه برای مثال به صدق و ارادت میان بسته دار/ ز طامات و دعوی زبان بسته دار (سعدی۱ - ۵۵)
حادثه عظیم و بلای سخت
جمع قام، رمن به شیوه تازی از واژه مغولی جادوگران، جمع قامه، برز ها بالا ها
جمع میت، مردگان، درگذشتگان
جامه کوچکی که مردم در وقت کار کردن پوشند، سینه بند زنان، پیش بند
سینه بند، پستان بند، نوعی غله که دانه های بسیار کوچک دارد، شماخ