قاسم بن فیره بن خلف بن احمد الرعینی مکنی به ابومحمد و ابوالقاسم معروف به امام القراء. وی کورمادرزاد در شاطبه از شهرهای اندلس، بسال 538 هجری قمری تولد و در مصر بسال 590 هجری قمری وفات یافت. صاحب قصیدۀ حرزالامانی و وجه التهانی در قراآت است که به شاطبیه شهرت دارد و دارای 1173 بیت است و شروح متعددی بر آن نوشته اند. منظومۀ رائیه موسوم به ’عقیله اتراب القصائد فی اسنی المقاصد’ در وصف صحف نیز از او است. از علمای حدیث و تفسیر و لغت است. به علم رؤیا نیز آشنایی داشت. ابن خلکان درباره وی گوید که چون صحیح بخاری و صحیح مسلم و الموطاء را بر او میخواندند از حفظ به تصحیح نسخ آنها میپرداخت. رجوع به اعلام زرکلی ج 2 ص 403 و 784 و تاریخ گزیده ص 806 و معجم المطبوعات و تاریخ الخلفاء ص 303 و ریحانه الادب شود
قاسم بن فیره بن خلف بن احمد الرعینی مکنی به ابومحمد و ابوالقاسم معروف به امام القراء. وی کورمادرزاد در شاطبه از شهرهای اندلس، بسال 538 هجری قمری تولد و در مصر بسال 590 هجری قمری وفات یافت. صاحب قصیدۀ حرزالامانی و وجه التهانی در قراآت است که به شاطبیه شهرت دارد و دارای 1173 بیت است و شروح متعددی بر آن نوشته اند. منظومۀ رائیه موسوم به ’عقیله اتراب القصائد فی اسنی المقاصد’ در وصف صحف نیز از او است. از علمای حدیث و تفسیر و لغت است. به علم رؤیا نیز آشنایی داشت. ابن خلکان درباره وی گوید که چون صحیح بخاری و صحیح مسلم و الموطاء را بر او میخواندند از حفظ به تصحیح نسخ آنها میپرداخت. رجوع به اعلام زرکلی ج 2 ص 403 و 784 و تاریخ گزیده ص 806 و معجم المطبوعات و تاریخ الخلفاء ص 303 و ریحانه الادب شود
ابراهیم بن موسی بن محمد اللخمی الشاطبی ثم الغرناطی مکنی به ابواسحاق، اصولی ومفسر و فقیه و محدث و لغوی بود. از ائمۀ مالکیان بشمار است. از کتاب های او ’الموافقات فی اصول الفقه’ و ’المجالس’ در شرح کتاب البیوع از صحیح بخاری، و ’الافادات و الانشادات’ در ادب، و ’الاتفاق فی علم الاشتقاق’ و ’اصول النحو’ را میتوان نام برد. در سال 790 هجری قمری درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 25 و ج 2 ص 403 و معجم المطبوعات شود. در ریحانه الادب از جمله تألیفات او کتب زیر یاد شده است: الاعتصام در توحید، شرح الخلاصه در نحو، عنوان التعریف باسرار التکلیف دراصول فقه که همان الموافقات معروف است و المجالس
ابراهیم بن موسی بن محمد اللخمی الشاطبی ثم الغرناطی مکنی به ابواسحاق، اصولی ومفسر و فقیه و محدث و لغوی بود. از ائمۀ مالکیان بشمار است. از کتاب های او ’الموافقات فی اصول الفقه’ و ’المجالس’ در شرح کتاب البیوع از صحیح بخاری، و ’الافادات و الانشادات’ در ادب، و ’الاتفاق فی علم الاشتقاق’ و ’اصول النحو’ را میتوان نام برد. در سال 790 هجری قمری درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 25 و ج 2 ص 403 و معجم المطبوعات شود. در ریحانه الادب از جمله تألیفات او کتب زیر یاد شده است: الاعتصام در توحید، شرح الخلاصه در نحو، عنوان التعریف باسرار التکلیف دراصول فقه که همان الموافقات معروف است و المجالس
احمد بن محمد مالکی، مکنی به ابوالعباس از مشاهیر قراء اوائل قرن ششم اندلس که برای تحصیل علم ببلاد مشرقیه مسافرت کرده فنون قرائت را از اکابر قراء دمشق فرا گرفت و کتاب المقنع را در قرائات سبعه تألیف کرده کتابی دیگر نیز در سال 503 هجری قمری نگاشته قرائات خود را در آن بیان کرد. (ریحانه الادب). وی در رجب سال 454 هجری قمری در اندلس تولد یافت و رجوع به معجم البلدان ذیل شاطبه شود
احمد بن محمد مالکی، مکنی به ابوالعباس از مشاهیر قراء اوائل قرن ششم اندلس که برای تحصیل علم ببلاد مشرقیه مسافرت کرده فنون قرائت را از اکابر قراء دمشق فرا گرفت و کتاب المقنع را در قرائات سبعه تألیف کرده کتابی دیگر نیز در سال 503 هجری قمری نگاشته قرائات خود را در آن بیان کرد. (ریحانه الادب). وی در رجب سال 454 هجری قمری در اندلس تولد یافت و رجوع به معجم البلدان ذیل شاطبه شود
رضی شاطبی یارضی انصاری یا رضی الدین شاطبی. محمد بن علی بن یوسف انصاری شاطبی نحوی لغوی، ملقب به رضی الدین و معروف به رضی و مکنی به ابوعبدالله ، در فن لغت امام عصر خود بود و در قاهره بر دیگران تقدم داشت و حاشیه ای بر صحاح جوهری نوشت و آن را تکمیل کرد و در سال 686 هجری قمریدر قاهره درگذشت. ابوحیان در مرثیۀ او گفته است: راح الرضی الی روح و ریحان فلیهنه ان غدا جاراً لرضوان وافی الجنان فوافاها مزخرفه بحقها الاهل عن حور و ولدان. او غیر از شاطبی قاری است. (از ریحانه الادب ج 2). رجوع به شاطبی (محمد بن علی بن یوسف) و روضات الجنات ص 287 و مادۀ ’رضی الدین محمد بن علی...’ در حبیب السیر چ سنگی تهران ج 2 ص 45 شود
رضی شاطبی یارضی انصاری یا رضی الدین شاطبی. محمد بن علی بن یوسف انصاری شاطبی نحوی لغوی، ملقب به رضی الدین و معروف به رضی و مکنی به ابوعبدالله ، در فن لغت امام عصر خود بود و در قاهره بر دیگران تقدم داشت و حاشیه ای بر صحاح جوهری نوشت و آن را تکمیل کرد و در سال 686 هجری قمریدر قاهره درگذشت. ابوحیان در مرثیۀ او گفته است: راح الرضی الی روح و ریحان فلیهنه ان غدا جاراً لرضوان وافی الجنان فوافاها مزخرفه بحقها الاهل عن حور و ولدان. او غیر از شاطبی قاری است. (از ریحانه الادب ج 2). رجوع به شاطبی (محمد بن علی بن یوسف) و روضات الجنات ص 287 و مادۀ ’رضی الدین محمد بن علی...’ در حبیب السیر چ سنگی تهران ج 2 ص 45 شود
ابن فیره بن ابی القاسم بن خلف بن احمد رعینی شاطبی. از علماء نحو بوده و سیوطی در بغیه الوعاه وی راچنین ستوده است، او پیشوای دانشمندی است در نحو و قرائت و تفسیر حدیث، علامه ای است نبیل، محققی است ذکی. محفوظات وی بسیار و در قراآت و ادب عرب استاد است. حافظ احادیث بوده و مذهب شافعی داشته و گاه کراماتی از وی ظاهر میشده است. وی قراآت را از ابن هذیل و جزاو فرا گرفته و سلفی از او حدیث شنیده و سخاوی از او اخذ کرده است. صاحب قصیدۀ مشهور شاطبیه در علم قراآت و قصیدۀ رائیه در رسم است. وی به سال 538 هجری قمری تولد و به سال 590 هجری قمری وفات یافت. از اوست: قل للامیر نصیحه لاترکنن الی فقیه ان الفقیه اذا اتی ابوابکم لاخیر فیه. (روضات الجنات چ 2 ص 504 و 505) (معجم الادباء چ 2 ج 6 ص 184 و 185)
ابن فیره بن ابی القاسم بن خلف بن احمد رعینی شاطبی. از علماء نحو بوده و سیوطی در بغیه الوعاه وی راچنین ستوده است، او پیشوای دانشمندی است در نحو و قرائت و تفسیر حدیث، علامه ای است نبیل، محققی است ذکی. محفوظات وی بسیار و در قراآت و ادب عرب استاد است. حافظ احادیث بوده و مذهب شافعی داشته و گاه کراماتی از وی ظاهر میشده است. وی قراآت را از ابن هذیل و جزاو فرا گرفته و سلفی از او حدیث شنیده و سخاوی از او اخذ کرده است. صاحب قصیدۀ مشهور شاطبیه در علم قراآت و قصیدۀ رائیه در رسم است. وی به سال 538 هجری قمری تولد و به سال 590 هجری قمری وفات یافت. از اوست: قل للامیر نصیحه لاترکنن الی فقیه ان الفقیه اذا اتی ابوابکم لاخیر فیه. (روضات الجنات چ 2 ص 504 و 505) (معجم الادباء چ 2 ج 6 ص 184 و 185)
ابن هارون بغوی شاطبی حافظ سلفی. محدث و ادیبی متفنن. وی از پدر خود و ابن هذیل استماع حدیث کرد و در معرفت رجال حجت بود و در سفر مکه از سلفی حدیث شنید و در وقعۀ عقاب یعنی جنگی که میان محمد بن یعقوب و فرنگ افتاد مفقود شد
ابن هارون بغوی شاطبی حافظ سلفی. محدث و ادیبی متفنن. وی از پدر خود و ابن هذیل استماع حدیث کرد و در معرفت رجال حجت بود و در سفر مکه از سلفی حدیث شنید و در وقعۀ عقاب یعنی جنگی که میان محمد بن یعقوب و فرنگ افتاد مفقود شد
شاطبی. قاسم بن فیره بن ابی القاسم خلف بن احمد الرعینی الشاطبی الضریر. ابن خلکان گوید: او صاحب قصیدۀ حرزالامانی و وجه التهانی در قراآت است و عده ابیات این قصیده 173 بیت است و در آن قصیده ابداعی تمام بکار رفته است و او مایۀ قراآن زمان است و کمتر کسی است که شغل قرائت ورزد و از پیش این قصیده از بر نکند و آن مشتمل بر رموز عجیبه و اشارات خفیۀ لطیفه است و گمان نمی کنم کسی پیش از او بدین اسلوب در این معنی قصیده ای کرده باشد و گویند که او میگفت هیچکس این قصیدۀ من نخواند جز آنکه خدای عزوجل او را نفعی ارزانی کند چه من این قصیده را مخلصاً تعالی گفتم و نیز اورا قصیده ای است در 500 بیت و هرکه آن قصیده حفظ کنداحاطه بهمه کتاب التمهیدبن عبدالبرّ یابد و او عالم بکتاب خدای تعالی در قرائت و تفسیر و عالم بحدیث ومبرز درآ ن بود و هرگاه صحیح بخاری و مسلم و موطّاء بر وی میخواندند او از حفظ بتصحیح نسخ می پرداخت و از نکته ها مواضع لازمه را مشحون میداشت و او اوحد مردم زمان خود در علم نحو و لغت و عالم بعلم رؤیا و نیکوقصد و مخلص در گفتارها و کردارهای خویش بود. قرآن کریم را بروایات بر ابی عبدالله محمد بن علی بن محمد بن ابی العاص النفری المقری و ابی الحسن علی بن محمد بن الهذیل اندلسی قرائت کرد و حدیث از ابی عبدالله محمد بن یوسف بن سعاده و ابی عبدالله محمد بن عبدالرحیم خزرجی و ابوالحسن بن هذیل و حافظ ابی الحسن بن النعمه و غیر آنان شنیدو خلقی کثیر به وی منتفع شدند و من عده بسیاری از اصحاب وی را بدیار مصریه دیدم او از فضول کلام اجتناب داشت و جز بضرورت سخن نمیگفت و با هیئتی حسنه و خشوعی و استکانتی تمام باطهارت بمجلس اقراء می نشست و دردردها و بیماریهای شدید هیچگاه شکایت و ناله نمیکردو چون از حال وی می پرسیدند میگفت: بعافیه و چیزی برآن مزید نمیکرد و غالباً به این قطعۀ خطیب ابی زکریا یحیی بن سلامه الحصکفی در لغز نعش موتی مترنم بود: اتعرف شیئاً فی السماء نظیره اذا سار صاح الناس حیث یسیر فتلقاه مرکوباً فتلقاه راکباً و کل امیر یعتلیه اسیر یحض علی التقوی و یکره قربه و تنفر منه النفس و هو نذیر و لم یستزر عن رغبه فی زیاره و لکن علی رغم المزور یزور. ولادت او به آخر سال 538 هجری قمری بود و در عنفوان شباب بشهر خویش خطیبی میکرد و به سال 572 به مصر شد و در آن وقت میگفت بمقدار بار شتری علوم از بردارد و بر قاضی الفاضل فرودآمد و قاضی او را ب مدرسه خویش در قاهره بتدریس قرآن کریم و نحو و لغت گماشت و بروز یکشنبه پس از نماز عصر بیست و هشتم جمادی الاّخره سال 590 درگذشت و بروز دوشنبه در تربت قاضی الفاضل در قرافه الصغری جسد وی بخاک سپردند و خطیب ابواسحاق عراقی بر وی نماز گذاشت و فیره بسکون یاء مثناه تحتانی و تشدید راء و ضم ّ آن بلغت لاطینی از لغات اندلسی است و مراد آهن باشد. و بعضی نام او را ابوالقاسم گفته اند و کنیت او اسم اوست لکن در اجازات اشیاخ او نام او را ابومحمد القاسم یافتم - انتهی. رجوع به ابن خلکان ج 1 ص 461 و 462 شود
شاطبی. قاسم بن فیره بن ابی القاسم خلف بن احمد الرعینی الشاطبی الضریر. ابن خلکان گوید: او صاحب قصیدۀ حرزالامانی و وجه التهانی در قراآت است و عده ابیات این قصیده 173 بیت است و در آن قصیده ابداعی تمام بکار رفته است و او مایۀ قراآن زمان است و کمتر کسی است که شغل قرائت ورزد و از پیش این قصیده از بر نکند و آن مشتمل بر رموز عجیبه و اشارات خفیۀ لطیفه است و گمان نمی کنم کسی پیش از او بدین اسلوب در این معنی قصیده ای کرده باشد و گویند که او میگفت هیچکس این قصیدۀ من نخواند جز آنکه خدای عزوجل او را نفعی ارزانی کند چه من این قصیده را مخلصاً تعالی گفتم و نیز اورا قصیده ای است در 500 بیت و هرکه آن قصیده حفظ کنداحاطه بهمه کتاب التمهیدبن عبدالبرّ یابد و او عالم بکتاب خدای تعالی در قرائت و تفسیر و عالم بحدیث ومبرز درآ ن بود و هرگاه صحیح بُخاری و مسلم و موطّاء بر وی میخواندند او از حفظ بتصحیح نسخ می پرداخت و از نکته ها مواضع لازمه را مشحون میداشت و او اوحد مردم زمان خود در علم نحو و لغت و عالم بعلم رؤیا و نیکوقصد و مخلص در گفتارها و کردارهای خویش بود. قرآن کریم را بروایات بر ابی عبدالله محمد بن علی بن محمد بن ابی العاص النفری المقری و ابی الحسن علی بن محمد بن الهذیل اندلسی قرائت کرد و حدیث از ابی عبدالله محمد بن یوسف بن سعاده و ابی عبدالله محمد بن عبدالرحیم خزرجی و ابوالحسن بن هذیل و حافظ ابی الحسن بن النعمه و غیر آنان شنیدو خلقی کثیر به وی منتفع شدند و من عده بسیاری از اصحاب وی را بدیار مصریه دیدم او از فضول کلام اجتناب داشت و جز بضرورت سخن نمیگفت و با هیئتی حسنه و خشوعی و استکانتی تمام باطهارت بمجلس اقراء می نشست و دردردها و بیماریهای شدید هیچگاه شکایت و ناله نمیکردو چون از حال وی می پرسیدند میگفت: بعافیه و چیزی برآن مزید نمیکرد و غالباً به این قطعۀ خطیب ابی زکریا یحیی بن سلامه الحصکفی در لغز نعش موتی مترنم بود: اتعرف شیئاً فی السماء نظیره اذا سار صاح الناس حیث یسیر فتلقاه مرکوباً فتلقاه راکباً و کل امیر یعتلیه اسیر یحض علی التقوی و یکره قربه و تنفر منه النفس و هو نذیر و لم یستزر عن رغبه فی زیاره و لکن علی رغم المزور یزور. ولادت او به آخر سال 538 هجری قمری بود و در عنفوان شباب بشهر خویش خطیبی میکرد و به سال 572 به مصر شد و در آن وقت میگفت بمقدار بار شتری علوم از بردارد و بر قاضی الفاضل فرودآمد و قاضی او را ب مدرسه خویش در قاهره بتدریس قرآن کریم و نحو و لغت گماشت و بروز یکشنبه پس از نماز عصر بیست و هشتم جمادی الاَّخره سال 590 درگذشت و بروز دوشنبه در تربت قاضی الفاضل در قرافه الصغری جسد وی بخاک سپردند و خطیب ابواسحاق عراقی بر وی نماز گذاشت و فیره بسکون یاء مثناه تحتانی و تشدید راء و ضم ّ آن بلغت لاطینی از لغات اندلسی است و مراد آهن باشد. و بعضی نام او را ابوالقاسم گفته اند و کنیت او اسم اوست لکن در اجازات اشیاخ او نام او را ابومحمد القاسم یافتم - انتهی. رجوع به ابن خلکان ج 1 ص 461 و 462 شود
قاسم بن فیره بن ابی القاسم خلف بن احمد الرعینی الشاطبی الضریر. ابن خلکان کنیت او را ابومحمد آورده است و در آخر ترجمه او گوید: برخی گویند نام او ابوالقاسم و کنیت او نام اوست. رجوع به قاسم بن فیره... شود
قاسم بن فیره بن ابی القاسم خلف بن احمد الرعینی الشاطبی الضریر. ابن خلکان کنیت او را ابومحمد آورده است و در آخر ترجمه او گوید: برخی گویند نام او ابوالقاسم و کنیت او نام اوست. رجوع به قاسم بن فیره... شود
محمد بن سعید بن هشام ملقب به فخرالدین و معروف به ابن جنان و مکنی به ابوالولید از فقهای حنفیه و در عداد ادبا و شعرا معدود است. وی ادیبی فاضل و به مزاح و معاشرت مایل بود. نخست مذهب مالکی داشته و به ارشاد کمال الدین بن العدیم و پسرش قاضی القضاه مجدالدین مذهب حنفی اختیار کرد. وی در مدرسه اقبالیه تدریس میکرده است. بسال 675 هجری قمری در شصت سالگی در مولد خود شهر شاطبه درگذشت. (ریحانه الادب)
محمد بن سعید بن هشام ملقب به فخرالدین و معروف به ابن جنان و مکنی به ابوالولید از فقهای حنفیه و در عداد ادبا و شعرا معدود است. وی ادیبی فاضل و به مزاح و معاشرت مایل بود. نخست مذهب مالکی داشته و به ارشاد کمال الدین بن العدیم و پسرش قاضی القضاه مجدالدین مذهب حنفی اختیار کرد. وی در مدرسه اقبالیه تدریس میکرده است. بسال 675 هجری قمری در شصت سالگی در مولد خود شهر شاطبه درگذشت. (ریحانه الادب)
عبدالعزیز بن عبدالله سعدی، مکنی به ابومحمد ازمشاهیر علماء و محدثین عامه که برای تحصیل علم از مولد خود شاطبه به شام و عراق رفت و از علمای آن نواحی استماع حدیث کرد و در سال 465 هجری قمری در ناحیۀ حوران از مضافات دمشق درگذشت. وی کتاب غریب الحدیث ابوعبید قاسم بن سلام را بترتیب حروف هجا مرتب کرد. (ریحانه الادب). و رجوع به معجم البلدان ذیل شاطبه شود محمد بن علی بن یوسف ملقب به رضی الدین. وی از جمله علمای دوران ارغون خان بود. در علم لغت دست داشت و به سال 784 هجری قمری در گذشت. رجوع به حبیب السیر چ خیام، جزء اول از ج 3 ص 133 شود ابوعامر بن ینق. وی از جمله شاگردان ابوالعلأ بن زهر در طب بود. (از عیون الانباء ج 2 ص 65)
عبدالعزیز بن عبدالله سعدی، مکنی به ابومحمد ازمشاهیر علماء و محدثین عامه که برای تحصیل علم از مولد خود شاطبه به شام و عراق رفت و از علمای آن نواحی استماع حدیث کرد و در سال 465 هجری قمری در ناحیۀ حوران از مضافات دمشق درگذشت. وی کتاب غریب الحدیث ابوعبید قاسم بن سلام را بترتیب حروف هجا مرتب کرد. (ریحانه الادب). و رجوع به معجم البلدان ذیل شاطبه شود محمد بن علی بن یوسف ملقب به رضی الدین. وی از جمله علمای دوران ارغون خان بود. در علم لغت دست داشت و به سال 784 هجری قمری در گذشت. رجوع به حبیب السیر چ خیام، جزء اول از ج 3 ص 133 شود ابوعامر بن ینق. وی از جمله شاگردان ابوالعلأ بن زهر در طب بود. (از عیون الانباء ج 2 ص 65)
شاطی ٔ، کرانۀ رود، (مهذب الاسماء) (دهار)، کنارۀ دریا و رود، (آنندراج)، کنار، (نصاب)، کناره، ساحل، ریف، عدوه، جلهه: نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه، منوچهری، نگویم که بر آب قادر نیند که بر شاطی نیل مستسقی اند، سعدی (بوستان)، حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد، (گلستان)، و رجوع به شاطی ٔ شود
شاطی ٔ، کرانۀ رود، (مهذب الاسماء) (دهار)، کنارۀ دریا و رود، (آنندراج)، کنار، (نصاب)، کناره، ساحل، ریف، عِدوَه، جِلهَه: نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه، منوچهری، نگویم که بر آب قادر نیند که بر شاطی نیل مستسقی اند، سعدی (بوستان)، حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد، (گلستان)، و رجوع به شاطی ٔ شود
نوعی انگور منسوب به شاط در ایالت قرناطه، قصبه شاط که به ادریس نیز معروف است، انگورهای درشت خوش نمایی برنگ سرخ و لب ترش دارد که بهمه نقاط اسپانیا صادر می شود، (دزی ج 1 ص 716)، و رجوع به شاط و نیز معجم البلدان ذیل شاط شود
نوعی انگور منسوب به شاط در ایالت قرناطه، قصبه شاط که به ادریس نیز معروف است، انگورهای درشت خوش نمایی برنگ سرخ و لب ترش دارد که بهمه نقاط اسپانیا صادر می شود، (دزی ج 1 ص 716)، و رجوع به شاط و نیز معجم البلدان ذیل شاط شود
شهری است در مشرق قرطبه و خاور اندلس. (معجم البلدان). شهری است بمغرب. (منتهی الارب). شهری به اسپانیا. قیصاتیوا. رجوع به الحلل السندسیه ج 1 و 2و روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ج 1 ص 65 شود. شهری است در مشرق اندلس و مشرق قرطبه و آنجا در ایام حکومت عرب بر اندلس کاغذ اعلا ساخته میشد و به دیگر شهرهای اندلس صادر میگردید. (معجم البلدان). مسیحیان در عشر اخیر رمضان سال 645 آن را بگرفتند
شهری است در مشرق قرطبه و خاور اندلس. (معجم البلدان). شهری است بمغرب. (منتهی الارب). شهری به اسپانیا. قیصاتیوا. رجوع به الحلل السندسیه ج 1 و 2و روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ج 1 ص 65 شود. شهری است در مشرق اندلس و مشرق قرطبه و آنجا در ایام حکومت عرب بر اندلس کاغذ اعلا ساخته میشد و به دیگر شهرهای اندلس صادر میگردید. (معجم البلدان). مسیحیان در عشر اخیر رمضان سال 645 آن را بگرفتند
ج، شواطب. (اقرب الموارد). زنی که شاخ نخل را پاره کند تااز آن بوریا سازد، زنی که ادیم را بعداز آنکه کهنه کرده باشد بتراشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، زنی که شاخۀ خرما را پوست کند سپس آن را در منقیّه بیندازد و با کارد آنچه را که روی آن است بگیرد تا نازک شود. (اقرب الموارد)
ج، شواطب. (اقرب الموارد). زنی که شاخ نخل را پاره کند تااز آن بوریا سازد، زنی که ادیم را بعداز آنکه کهنه کرده باشد بتراشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، زنی که شاخۀ خرما را پوست کند سپس آن را در منقیّه بیندازد و با کارد آنچه را که روی آن است بگیرد تا نازک شود. (اقرب الموارد)
محمد بن عبدالوهاب بن محمد بن محمد بن علی المتوکل بن عمرالکاتب الشاطری، معروف به ابن الشاطر بغدادی و مکنی به ابوطاهر. و آن نسبت اجدادی است و این شاطری از ابوحفص بن شاهین و ابوالحسن علی بن عمرالحربی حدیث شنید و خطیب ابوبکر از وی سماع کرد و گوید که وی صدوق بود. وی در ماه رمضان سال 375 هجری قمری تولد یافت و در ماه ربیع الاول سال 452 هجری قمری درگذشت. (لباب الانساب)
محمد بن عبدالوهاب بن محمد بن محمد بن علی المتوکل بن عمرالکاتب الشاطری، معروف به ابن الشاطر بغدادی و مکنی به ابوطاهر. و آن نسبت اجدادی است و این شاطری از ابوحفص بن شاهین و ابوالحسن علی بن عمرالحربی حدیث شنید و خطیب ابوبکر از وی سماع کرد و گوید که وی صدوق بود. وی در ماه رمضان سال 375 هجری قمری تولد یافت و در ماه ربیع الاول سال 452 هجری قمری درگذشت. (لباب الانساب)
احمد بن محمد بن بشر بن علی بن محمد بن جعفر مکنی به ابوبکر معروف به ابن الشارب بغدادی. وی از ابوبکر الباغندی حدیث شنیده و ابوبکرالبرقانی از وی روایت حدیث کرده است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
احمد بن محمد بن بشر بن علی بن محمد بن جعفر مکنی به ابوبکر معروف به ابن الشارب بغدادی. وی از ابوبکر الباغندی حدیث شنیده و ابوبکرالبرقانی از وی روایت حدیث کرده است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
محمد بن سلیمان معروف به ابن ابی الربیع، مکنی به ابوعبدالله از قبیلۀ معافر. وی در شاطبه تولد یافت ودر اسکندریه اقامت داشت و در همان شهر در گذشت. از جمله عرفا و اهل سیر و سلوک و ارباب طریقت و مؤسسین قواعد شریعت و حقیقت و جامع علم و عمل و به زهد و تقوی معروف بود و در صحبت اجله استماع حدیث میکرد و قرآن مجید را باقرائات سبعه میخواند. از جمله تألیفات اوست: الاربعین المضیئه فی الاحادیث النبویه. زهرالعریش فی تحریم الحشیش. اللغه الجامعه فی العلوم النافعه. المسلک القریب فی ترتیب الغریب. المنهج المفید فی مایلزم الشیخ و المرید. وی در رمضان سال 672 هجری قمری در هشتاد و هفت سالگی وفات یافت. (ریحانه الادب)
محمد بن سلیمان معروف به ابن ابی الربیع، مکنی به ابوعبدالله از قبیلۀ معافر. وی در شاطبه تولد یافت ودر اسکندریه اقامت داشت و در همان شهر در گذشت. از جمله عرفا و اهل سیر و سلوک و ارباب طریقت و مؤسسین قواعد شریعت و حقیقت و جامع علم و عمل و به زهد و تقوی معروف بود و در صحبت اجله استماع حدیث میکرد و قرآن مجید را باقرائات سبعه میخواند. از جمله تألیفات اوست: الاربعین المضیئه فی الاحادیث النبویه. زهرالعریش فی تحریم الحشیش. اللغه الجامعه فی العلوم النافعه. المسلک القریب فی ترتیب الغریب. المنهج المفید فی مایلزم الشیخ و المرید. وی در رمضان سال 672 هجری قمری در هشتاد و هفت سالگی وفات یافت. (ریحانه الادب)