احمد بن محمد بن بشر بن علی بن محمد بن جعفر مکنی به ابوبکر معروف به ابن الشارب بغدادی. وی از ابوبکر الباغندی حدیث شنیده و ابوبکرالبرقانی از وی روایت حدیث کرده است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
احمد بن محمد بن بشر بن علی بن محمد بن جعفر مکنی به ابوبکر معروف به ابن الشارب بغدادی. وی از ابوبکر الباغندی حدیث شنیده و ابوبکرالبرقانی از وی روایت حدیث کرده است. (اللباب فی تهذیب الانساب)
شار ( عنوان عمومی پادشاهان غرجستان) بودن، کنایه از شاهی، پادشاهی، برای مثال یک بندۀ تو دارد زاین سوی رود شاری / یک چاکر تو دارد زآن سوی گنگ رایی (فرخی - ۳۶۲) سار
شار ( عنوان عمومی پادشاهان غرجستان) بودن، کنایه از شاهی، پادشاهی، برای مِثال یک بندۀ تو دارد زاین سوی رود شاری / یک چاکر تو دارد زآن سوی گنگ رایی (فرخی - ۳۶۲) سار
نصر بن منصورمکنی به ابومنصور معروف به مصباح از فضلایی است که از شارک بلخ برخاست و از موطن خود کوچ کرد و در شهرهاسیر نمود و به مصر درآمد و تا هنگام مرگ در آن شهر بماند و او را اشعاری است که شوق دیدار وطن در آنها جلوه گر است. در معجم البلدان و لباب الانساب شارکی نسبت بشارک بن سنان جد نصر بن منصور نیز شمرده شده است وابن اثیر نویسد که بسا اتفاق افتد که نامهای رجال و جایها یکی باشند و شاید سمعانی این نسبت را دیده و چون آن شهرک را میشناخته گمان برده است شارکی از آن شهرک است. رجوع به معجم البلدان و لباب الانساب شود
نصر بن منصورمکنی به ابومنصور معروف به مصباح از فضلایی است که از شارک بلخ برخاست و از موطن خود کوچ کرد و در شهرهاسیر نمود و به مصر درآمد و تا هنگام مرگ در آن شهر بماند و او را اشعاری است که شوق دیدار وطن در آنها جلوه گر است. در معجم البلدان و لباب الانساب شارکی نسبت بشارک بن سنان جد نصر بن منصور نیز شمرده شده است وابن اثیر نویسد که بسا اتفاق افتد که نامهای رجال و جایها یکی باشند و شاید سمعانی این نسبت را دیده و چون آن شهرک را میشناخته گمان برده است شارکی از آن شهرک است. رجوع به معجم البلدان و لباب الانساب شود
عبدالله بن موسی. مکنی به ابومحمد، از اهل قرآن است. وی از ابوالولید یونس بن مغیث بن الصفا و از او ابوعیسی و این اخیر از عبدالله بن یحیی بن یحیی روایت حدیث کرده است. (از معجم البلدان)
عبدالله بن موسی. مکنی به ابومحمد، از اهل قرآن است. وی از ابوالولید یونس بن مغیث بن الصفا و از او ابوعیسی و این اخیر از عبدالله بن یحیی بن یحیی روایت حدیث کرده است. (از معجم البلدان)
قاسم بن فیره بن خلف بن احمد الرعینی مکنی به ابومحمد و ابوالقاسم معروف به امام القراء. وی کورمادرزاد در شاطبه از شهرهای اندلس، بسال 538 هجری قمری تولد و در مصر بسال 590 هجری قمری وفات یافت. صاحب قصیدۀ حرزالامانی و وجه التهانی در قراآت است که به شاطبیه شهرت دارد و دارای 1173 بیت است و شروح متعددی بر آن نوشته اند. منظومۀ رائیه موسوم به ’عقیله اتراب القصائد فی اسنی المقاصد’ در وصف صحف نیز از او است. از علمای حدیث و تفسیر و لغت است. به علم رؤیا نیز آشنایی داشت. ابن خلکان درباره وی گوید که چون صحیح بخاری و صحیح مسلم و الموطاء را بر او میخواندند از حفظ به تصحیح نسخ آنها میپرداخت. رجوع به اعلام زرکلی ج 2 ص 403 و 784 و تاریخ گزیده ص 806 و معجم المطبوعات و تاریخ الخلفاء ص 303 و ریحانه الادب شود
قاسم بن فیره بن خلف بن احمد الرعینی مکنی به ابومحمد و ابوالقاسم معروف به امام القراء. وی کورمادرزاد در شاطبه از شهرهای اندلس، بسال 538 هجری قمری تولد و در مصر بسال 590 هجری قمری وفات یافت. صاحب قصیدۀ حرزالامانی و وجه التهانی در قراآت است که به شاطبیه شهرت دارد و دارای 1173 بیت است و شروح متعددی بر آن نوشته اند. منظومۀ رائیه موسوم به ’عقیله اتراب القصائد فی اسنی المقاصد’ در وصف صحف نیز از او است. از علمای حدیث و تفسیر و لغت است. به علم رؤیا نیز آشنایی داشت. ابن خلکان درباره وی گوید که چون صحیح بخاری و صحیح مسلم و الموطاء را بر او میخواندند از حفظ به تصحیح نسخ آنها میپرداخت. رجوع به اعلام زرکلی ج 2 ص 403 و 784 و تاریخ گزیده ص 806 و معجم المطبوعات و تاریخ الخلفاء ص 303 و ریحانه الادب شود
منسوب است به ابوالشوارب. و او محمد ابوالحسن بن عبدالله بن علی بن محمد بن عبدالملک بن ابوالشوارب بغدادی است و در سال 328 هجری قمری درگذشت. (از انساب سمعانی)
منسوب است به ابوالشوارب. و او محمد ابوالحسن بن عبدالله بن علی بن محمد بن عبدالملک بن ابوالشوارب بغدادی است و در سال 328 هجری قمری درگذشت. (از انساب سمعانی)
منسوب به شراب. (یادداشت مؤلف) ، آنکه دائم شراب خورد. شراب خواره. معتاد بشراب. آلودۀ به شراب. (یادداشت مؤلف). - شرابی تلنگی، از اتباع، شرابخوار دائم. (یادداشت مؤلف). ، شراب ساز. شراب فروش. (از یادداشت مؤلف) ، شرابدار. (دهار) (مهذب الاسماء) (آنندراج). ساقی. (آنندراج) : ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید در او باز کن و رو بر آن خم نبید. منوچهری. ، به رنگ شراب. (یادداشت مؤلف)
منسوب به شراب. (یادداشت مؤلف) ، آنکه دائم شراب خورد. شراب خواره. معتاد بشراب. آلودۀ به شراب. (یادداشت مؤلف). - شرابی تلنگی، از اتباع، شرابخوار دائم. (یادداشت مؤلف). ، شراب ساز. شراب فروش. (از یادداشت مؤلف) ، شرابدار. (دهار) (مهذب الاسماء) (آنندراج). ساقی. (آنندراج) : ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید در او باز کن و رو بر آن خم نبید. منوچهری. ، به رنگ شراب. (یادداشت مؤلف)
تثنیۀ شارب. دو بروت: گفتم او لحیه ای داشت از حلوای پشمک که دست و شانۀ لحم و چرب و سرخ در آن کم بود، گفتند محاسن یقۀ سمور و شاربین قندس تراچه شده است. (دیوان البسۀ مولانا نظام قاری ص 132). رجوع به شارب شود
تثنیۀ شارب. دو بروت: گفتم او لحیه ای داشت از حلوای پشمک که دست و شانۀ لحم و چرب و سرخ در آن کم بود، گفتند محاسن یقۀ سمور و شاربین قندس تراچه شده است. (دیوان البسۀ مولانا نظام قاری ص 132). رجوع به شارب شود
شخصی است که در سال 1723 میلادی ظفرنامۀ شرف شرف الدین علی یزدی را از روی ترجمه فرانسوی آن به انگلیسی ترجمه نموده است، (از سعدی تا جامی از ادوارد برون چ حکمت ص 390)
شخصی است که در سال 1723 میلادی ظفرنامۀ شرف شرف الدین علی یزدی را از روی ترجمه فرانسوی آن به انگلیسی ترجمه نموده است، (از سعدی تا جامی از ادوارد برون چ حکمت ص 390)
مکنی به ابوالقاسم، از حکمای اواخر قرن هفتم مقیم مصر و معاصر سلطان صلاح الدین ایوبی است. وی با کتب و آثار ابونصر فارابی آشنایی و الفت داشت. موفق الدین عبداللطیف البغدادی در مصر با وی ملاقات نمود و شیفتۀ فضیلت و سیرت و قوت استدلال وی گردید. شارعی مدتی شب و روز در ملازمت این موفق الدین بود و در همین اوان به مرض ذات الجنب مبتلا شد. (از عیون الانباء ج 2 صص 205- 207)
مکنی به ابوالقاسم، از حکمای اواخر قرن هفتم مقیم مصر و معاصر سلطان صلاح الدین ایوبی است. وی با کتب و آثار ابونصر فارابی آشنایی و الفت داشت. موفق الدین عبداللطیف البغدادی در مصر با وی ملاقات نمود و شیفتۀ فضیلت و سیرت و قوت استدلال وی گردید. شارعی مدتی شب و روز در ملازمت این موفق الدین بود و در همین اوان به مرض ذات الجنب مبتلا شد. (از عیون الانباء ج 2 صص 205- 207)