- شاددخت (دخترانه)
- دختر شاد
معنی شاددخت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرنسس
شاهدخت: چرا باید مهتران این چنین سخن گویند که شاه دختر کرا خواهد و کرا خواهد دادن
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، سفیدبخت، نیکوبخت، سعید، خوش طالع، صاحب دولت، نکوبخت، ایمن، خجسته، مقبل، بختیار، اقبالمند، فرخنده طالع، جوان بخت، نیک اختر، خجسته طالع، طالع مند، بلنداقبال، صاحب اقبال، فرّخ فال، فرخنده بخت، مستسعد، بلندبخت، خجسته فال
شاه دختر، دختر شاه، شاهزاده خانم
تودری، گیاهی بیابانی و شبیه گیاه خردل با برگ های باریک و کرک دار و گل های زرد و خوشه ای و دانه های ریز و قهوه ای رنگ و لعاب دار، خیس کرده یا دم کردۀ آن را برای تسکین سینه درد و دفع سرفه می خورند و برای صاف کردن سینه و رفع گرفتگی صدا نافع است
قدومه، شندله، اوسیمون، جنفج
قدومه، شندله، اوسیمون، جنفج
مونث شادخ کار ناپسند، سپیدی روی
خوش و خرم
دل شاد، خوشحال، شادمان
خوشحال، شادمان، خوش و خرم
لکۀ سفید در چهره، برص، لکۀ ننگ
هندوانه کبستک (حنظل کوچک)، ریزه، تر و تازه، کودک، کار ناراست
کودک، جوان، ریزه و نازک و تر و تازه