جدول جو
جدول جو

معنی شادخه

شادخه((خَ))
سفیدی پیشانی اسب، که تا بینی آن رسیده با شد
تصویری از شادخه
تصویر شادخه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شادخه

شادخه

شادخه
تأنیث شادخ. (اقرب الموارد). سپیدی فراخ روی. (منتهی الارب). سپیدی که بر روی آشکار گردد از پیشانی تا بینی. (اقرب الموارد) ، راجز درباره مردی که پدر خود را کشته بود گفته است: ’قد رکب الشادخه المحجله’ یعنی مرتکب عمل زشت و ناپسند آشکاری شد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

شادنه

شادنه
سنگی است عدسی شکل به رنگهای مختلف: زرد سرخ سفید خاکستری کبود و بهترین آن سرخ عدسی شکل است و آن در هندوستان به دست آید و در طب قدیم مستعمل بود شادانج شادنج سادنه حجرالدم حجرالطور
فرهنگ لغت هوشیار

شادنه

شادنه
نوعی سنگ به رنگ های گوناگون و معمولاً سرخ که در طب قدیم برای معالجۀ درد چشم به کار می رفته، بیدوَند، حَجَر هِندی، شادَنَج، شادانَج
شادنه
فرهنگ فارسی عمید