- شاتختی (تَ)
نام شهری است به قفقاز
معنی شاتختی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلتی که به آن لباس آویزان می کنند، قفسه ای دردار که درون دیوار جاسازی می شود و در آن لباس می گذارند، جا لباسی
جشنی که روز بعد از عروسی می گیرند و عروس را بر تخت یا صندلی می نشانند و دوستان و کسان عروس وداماد برای آن ها هدیه می برند، وسیله ای که کنار تخت می گذارند
چپاتی، نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، چاپاتی
(تَ تی)
لغت نامه دهخدا
میز پای تخت. میز شب که بر آن گلدان یعنی ظرف بول گذارند، فردای شب زفاف. روز بعد از عروسی، جشن فردای شب عروسی
اصطلاح حقه بازی، شخص موهومی که حقه باز بدو دستور دهد تا عملیات محیر العقول کند مثلا بتوسط او آب از سوراخ های ریز اطراف سماور مخصوص جاری کند و چون دستور دهد آب قطع شود، (حقه بازی) حقه مخصوصی که حقه بازان با آن عملیات محقر العقول انجام دهند
هدیه هایی که روز بعد از عروسی از طرف زنان فامیل به عروس داده
فرمانبرداری، تابعیّت
