- شابن
- چپل کودک فربه و تنبل (گویش گیلکی)
معنی شابن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابال
دیو سرکش، چاووش
شکم آماسیده
دروغباف، سخت
کاه دهنده کاه دهنده
کشتی بارکش
دشت در پارسی پهلوی دشت به زمین پر درخت گفته می شود، اندوهگین
مونث شاب برنا دختر
ناز پرورده نوجوان
درهم پیچیده
فولاد معدنی پولاد کانی
سیاه زخم
آهو بره
نگرنده باشگفتی
پلید و بد خوی، خبیث
چوپان را گویند که چرادهنده و محافظت کننده گوسفند باشد، گله بان، رمه یار
چوپان، نگهبان گلۀ گوسفند
شاب ها، جوانها، جمع واژۀ شاب
فولاد، فلزی بسیار سخت و شکننده مرکب از آهن و قریب ۲% کربن، در ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت ذوب می شود، برای ساختن فنر، کارد، شمشیر و چیزهای دیگر به کار می رود، پولاد، شاپورگان، شابرقان
خدعه کننده در خرید و فروش، مغبون کننده، کسی که در کار سستی کند، سست کار
زیرک
سستکار
مبلغی که بهنگام عقد نکاح بذمه مرد مقرر شود مهر: (این جهان نو عروس را ماند رطل کابینش گیر و باده بیار) (خسروی)
شیر دار، شیر خوراننده
((لُ))
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای به شکل صفحه فلزی یا پلاستیکی با سوراخ ها یا شکاف هایی به شکل حروف، اعداد یا شکل های گوناگون دیگر
سیاه زخم، بیماری واگیردار و مشترک میان انسان و دام با علائمی نظیر زخم های قرمز و سیاه و تب، شاربن
بزرگی
کار و حال، خوی طبیعی، امر بزرگ و مهم، سپاوه داب، فراخور فربر، پایگاه کار حال، امر بزرگ امر مهم جمع شئون (شوء ون)، جمع الجمع شئونات. در شئامت. در حق درباره