معنی تابن
تابن
((بِ))
کاه دهنده
تصویر تابن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تابن
تابن
تابن
کاه دهنده کاه دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تابن
تابن
کاه دهنده. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تابان
تابان
تابنده، منور، روشن، درخشان، ریشه تاباندن
فرهنگ نامهای ایرانی
تابا
تابا
تابنده، تابان
فرهنگ نامهای ایرانی
تابع
تابع
پیرو، پردازه
فرهنگ واژه فارسی سره
زابن
زابن
دیو سرکش، چاووش
فرهنگ لغت هوشیار
حابن
حابن
شکم آماسیده
فرهنگ لغت هوشیار
خابن
خابن
دروغباف، سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تغابن
تغابن
همدیگر را به زیان افکندن
فرهنگ لغت هوشیار