نام شهری است از بلاد روم، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، شهری است در ترکیه (آسیای صغیر) در کنار رود قزل ایرماق، رجوع به تاریخ گزیده ص 482، منتهی الارب، تاریخ مغول ص 133، 146، 217، 225، 570، نزههالقلوب ص 94، 183، 184 و تاریخ ادبیات ادوارد براون از سعدی تا جامی ترجمه علی اصغر حکمت شود
نام شهری است از بلاد روم، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، شهری است در ترکیه (آسیای صغیر) در کنار رود قزل ایرماق، رجوع به تاریخ گزیده ص 482، منتهی الارب، تاریخ مغول ص 133، 146، 217، 225، 570، نزههالقلوب ص 94، 183، 184 و تاریخ ادبیات ادوارد براون از سعدی تا جامی ترجمه علی اصغر حکمت شود
ابن محمود سیواسی، ملقب بشهاب الدین. متوفی به سال 803 ه.ق. او راست: عیون التفاسیر للفضلاء و السماسیر. رسالهالنجاه من شر الصفاه (ای الذمیمه) . شرح مصباح مطرزی. شرح فرائض. سجاوندی محمد بن محمد عبدالرشید
ابن محمود سیواسی، ملقب بشهاب الدین. متوفی به سال 803 هَ.ق. او راست: عیون التفاسیر للفضلاء و السماسیر. رسالهالنجاه من شر الصفاه (ای الذمیمه) . شرح مصباح مطرزی. شرح فرائض. سجاوندی محمد بن محمد عبدالرشید
ابن محمد السیواسی، ملقب بشمس الدین. او راست: گلشن آبلا در تصوف. مناسک شمس الدین. عمده فی لغات الفرس. منظومۀ سلیمان نامه بترکی. الصفائح فی التوحید. هشت بهشت. شرح غزلیّات سلطان مراد ثالث. عبرت نما. دیوان الهیات. مناقب خلفأالأربعه. کتاب الحیاض من صوب غمام الفیاض در مناقب ابوحنیفه. و آنرا به سال 1001 ه. ق. تألیف کرده است. دائرهالأصول. مولودیه، منظومه ای بترکی. نقدالخاطر وآن تفسیر سورۀ کهف است. منظومه ای به نام مرآت الأخلاق و مرقات الاشواق و حاجی خلیفه در ذیل نام این کتاب اخیر وفات او را به سال 1006 آورده و در ذیل نام کتاب نقدالخاطر مینویسد او تا سال 1064 زنده بوده است
ابن محمد السیواسی، ملقب بشمس الدین. او راست: گلشن آبلا در تصوف. مناسک شمس الدین. عمده فی لغات الفرس. منظومۀ سلیمان نامه بترکی. الصفائح فی التوحید. هشت بهشت. شرح غزلیّات سلطان مراد ثالث. عبرت نما. دیوان الهیات. مناقب خلفأالأربعه. کتاب الحیاض من صوب غمام الفیاض در مناقب ابوحنیفه. و آنرا به سال 1001 هَ. ق. تألیف کرده است. دائرهالأصول. مولودیه، منظومه ای بترکی. نقدالخاطر وآن تفسیر سورۀ کهف است. منظومه ای به نام مرآت الأخلاق و مرقات الاشواق و حاجی خلیفه در ذیل نام این کتاب اخیر وفات او را به سال 1006 آورده و در ذیل نام کتاب نقدالخاطر مینویسد او تا سال 1064 زنده بوده است
ابن محمد زیلی سیواسی، مکنی به ابوالثناء. او راست: حل المعاقد. شرح الاعراب ابن هشام که به سال 967 ه. ق. تألیف کرده است. زبدهالاسرار که به سال 974 بپایان رسیده
ابن محمد زیلی سیواسی، مکنی به ابوالثناء. او راست: حل المعاقد. شرح الاعراب ابن هشام که به سال 967 هَ. ق. تألیف کرده است. زبدهالاسرار که به سال 974 بپایان رسیده
شهری است در ولایت سیواس که به قره حصار شرقی ملحق شده و مرکزش قره حصار است که در سابق بنام میلاس معروف به ود. این مکان بنام پادشاه سلطان عبدالحمیدخان ثانی منسوب است. (قاموس الاعلام)
شهری است در ولایت سیواس که به قره حصار شرقی ملحق شده و مرکزش قره حصار است که در سابق بنام میلاس معروف به ود. این مکان بنام پادشاه سلطان عبدالحمیدخان ثانی منسوب است. (قاموس الاعلام)
نام رستنی. ریباس. (ناظم الاطباء). ریواج. ریباج. ریویج. ریباس. ریوا. ریونج. ریواص. ریویز. (یادداشت مؤلف). به معنی ریواج است که رستنی مشهور باشد. (برهان) (از آنندراج). گیاهی از تیره ترشکها (هفت بندها) که گونۀ خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دم برگهای آن محتوی مواد ذخیره ای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفادۀ خوراکی قرار می گیرد. ریباس. اشغرغ. اشطیاله. (فرهنگ فارسی معین) : قلیۀ باقلی و قلیۀ سیب و ریواس گزری باشد پر کوفتها گرد و صغار. بسحاق. - شربت ریواس، شربتی که با عصارۀ ریواس تهیه کنند. (فرهنگ فارسی معین). ، ریا. نفاق. فریب. (ناظم الاطباء) (از برهان). مکر و حیله. (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) : ای فلک شرم تا کی این نیرنگ ای جهان توبه تا کی این ریواس. مسعودسعد (از آنندراج). می نداری خبر تو ای نسپاس که به صد بند و حیلت و ریواس. سنایی. چه خواهم کرد زرق و هزل و ریواس نخواهم نیز غافل بود و فرناس. سنایی. می و معشوقه را بگزین به عالم جز این دیگر همه زرق است و ریواس. سنایی. به ریواس ار توان لعبت روان کرد روان نتوان بدو دادن به ریواس. سنایی. چرا گوید سنایی از خطیری نخواهم خورد هزل و زرق و ریواس. سوزنی. ، افسون. (ناظم الاطباء) (از برهان). - ریواس دردادن، فریب دادن. گول زدن: گناه کردن هر خس بدان همی نرسد که عذر خواهد و خواهد که دردهد ریواس. سیدحسن غزنوی
نام رستنی. ریباس. (ناظم الاطباء). ریواج. ریباج. ریویج. ریباس. ریوا. ریونج. ریواص. ریویز. (یادداشت مؤلف). به معنی ریواج است که رستنی مشهور باشد. (برهان) (از آنندراج). گیاهی از تیره ترشکها (هفت بندها) که گونۀ خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دم برگهای آن محتوی مواد ذخیره ای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفادۀ خوراکی قرار می گیرد. ریباس. اشغرغ. اشطیاله. (فرهنگ فارسی معین) : قلیۀ باقلی و قلیۀ سیب و ریواس گزری باشد پر کوفتها گرد و صغار. بسحاق. - شربت ریواس، شربتی که با عصارۀ ریواس تهیه کنند. (فرهنگ فارسی معین). ، ریا. نفاق. فریب. (ناظم الاطباء) (از برهان). مکر و حیله. (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) : ای فلک شرم تا کی این نیرنگ ای جهان توبه تا کی این ریواس. مسعودسعد (از آنندراج). می نداری خبر تو ای نسپاس که به صد بند و حیلت و ریواس. سنایی. چه خواهم کرد زرق و هزل و ریواس نخواهم نیز غافل بود و فرناس. سنایی. می و معشوقه را بگزین به عالم جز این دیگر همه زرق است و ریواس. سنایی. به ریواس ار توان لعبت روان کرد روان نتوان بدو دادن به ریواس. سنایی. چرا گوید سنایی از خطیری نخواهم خورد هزل و زرق و ریواس. سوزنی. ، افسون. (ناظم الاطباء) (از برهان). - ریواس دردادن، فریب دادن. گول زدن: گناه کردن هر خس بدان همی نرسد که عذر خواهد و خواهد که دردهد ریواس. سیدحسن غزنوی
دهی است از دهستان ارهال بخش حومه شهرستان خوی، دارای 268 تن سکنه، آب آن از رود قطور و محصول آنجا غلات، حبوبات، زردآلو و کرچک، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ارهال بخش حومه شهرستان خوی، دارای 268 تن سکنه، آب آن از رود قطور و محصول آنجا غلات، حبوبات، زردآلو و کرچک، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنه 219 تن، آب آن از رود سیناس، محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنه 219 تن، آب آن از رود سیناس، محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
محمد بن خلیفه بن سیواسی رومی از ممدوحان سعدی است. وی در مراغه و بغداد به کسب دانش پرداخت و از سال 686 تا 688 هجری قمری از جانب ارغون خان، حاکم فارس بود و در همین سال به فرمان سعدالدوله وزیر ارغون خان کشته شد. و رجوع به ’ممدوحان سعدی’ بقلم محمد قزوینی در سعدی نامه شود
محمد بن خلیفه بن سیواسی رومی از ممدوحان سعدی است. وی در مراغه و بغداد به کسب دانش پرداخت و از سال 686 تا 688 هجری قمری از جانب ارغون خان، حاکم فارس بود و در همین سال به فرمان سعدالدوله وزیر ارغون خان کشته شد. و رجوع به ’ممدوحان سعدی’ بقلم محمد قزوینی در سعدی نامه شود
ریواس درخواب غم و اندوه است. اگر بیند که ریواس داشت و میخورد، دلیل که به قدر آن که خورده او را غم و اندوه رسد. اگر بیند که ریواس بفروخت یا به کسی داد، دلیل است از غم و اندوه رسته گردد. جابرمغربی گوید: اگر بیند ریواس میخورد و به طعم شیرین است، دلیل که وی را منفعت رسداز قبل دوست یا از قبل خویش و چون بیند ریواس ترش است، دلیل است پشیمانی خورد در کارها. محمد بن سیرین
ریواس درخواب غم و اندوه است. اگر بیند که ریواس داشت و میخورد، دلیل که به قدر آن که خورده او را غم و اندوه رسد. اگر بیند که ریواس بفروخت یا به کسی داد، دلیل است از غم و اندوه رسته گردد. جابرمغربی گوید: اگر بیند ریواس میخورد و به طعم شیرین است، دلیل که وی را منفعت رسداز قبل دوست یا از قبل خویش و چون بیند ریواس ترش است، دلیل است پشیمانی خورد در کارها. محمد بن سیرین