جدول جو
جدول جو

معنی سیو - جستجوی لغت در جدول جو

سیو
سیب، میوه ای تقریباً گرد با پوست زرد، قرمز یا سبز، گوشت سفید، خوشبو و خوش طعم که چند نوع است، درختی از تیرۀ گل سرخیان، دارای برگ های بیضی و دندانه دار که شکوفه های سفید و صورتی دارد
تصویری از سیو
تصویر سیو
فرهنگ فارسی عمید
سیو
(وْ)
سیب که به عربی تفاح گویند. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) :
غلط کردم در این صورت که گفتم
زنخدان نگار خویش را سیو.
عمادی.
رجوع به سیب شود
لغت نامه دهخدا
سیو
سیب تفاح
تصویری از سیو
تصویر سیو
فرهنگ لغت هوشیار
سیو
((وْ))
سیب
تصویری از سیو
تصویر سیو
فرهنگ فارسی معین
سیو
سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیورسات
تصویر سیورسات
زادوتوشه، خوارباری که برای لشکر در موقع حرکت فراهم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیوف
تصویر سیوف
سیف ها، شمشیرها، ساحلهای دریا، ساحلهای رود، جمع واژۀ سیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیویل
تصویر سیویل
غیر نظامی، شخصی مثلاً لباس سیویل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیورغال
تصویر سیورغال
در دورۀ قراقویونلو تا قاجاریه، قطعۀ زمین یا درآمد آنکه از طرف پادشاه به جای حقوق یا مستمری به کسی بخشیده می شد، تیول
فرهنگ فارسی عمید
(سُ)
جمع واژۀ سیب. (دهار) (اقرب الموارد) ، مال پنهان کرده در زمین، سیب یکی آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیوار تیر
تصویر سیوار تیر
نوایی است از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیور
تصویر سیور
گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی باژ سپاه باژی که در گذشته سپاهیان از روستاهای سر راه می ستاندند، توشه توشک خوار بار و زاد و علوفه که از روستاهای سر راه برای عبور لشکر یا مرکب خان گرد آورند، زاد و توشه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی یابر زمینی که پادشاه جهت معیشت بارباب استحقاق بخشد تیول، عواید زمین که به جای حقوق یا مستمری به اشخاص بخشند، جمع سیورغالات
فرهنگ لغت هوشیار
زمینی که پادشاه جهت معیشت بارباب استحقاق بخشد تیول، عواید زمین که به جای حقوق یا مستمری به اشخاص بخشند، جمع سیورغالات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیورغامیش
تصویر سیورغامیش
ترکی مهر شاه مهر میر نوازش التفات عنایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیورغامیشی
تصویر سیورغامیشی
ترکی فرو دست پروری مهربه زیردست نواختن التفات کردن عنایت فرمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیورغمیش
تصویر سیورغمیش
التفات عنایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیورمیش
تصویر سیورمیش
ترکی جنگبانگ شادی و فریاد روز جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوف
تصویر سیوف
جمع سیف، شمشیرها جمع سیف شمشیرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوکی
تصویر سیوکی
زمختی عفوصت طعم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیول
تصویر سیول
جمع سیل، لورها تندابها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوله
تصویر سیوله
روانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوم
تصویر سیوم
در مرحله سه سوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیویل
تصویر سیویل
شهری، غیر رسمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیویلیزاسیون
تصویر سیویلیزاسیون
فرانسوی شهرنشینی شهرگرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوع
تصویر سیوع
پخش شدن آب پخش شدن می
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوکی
تصویر سیوکی
((سُ))
زمختی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیورغامیش
تصویر سیورغامیش
سیورغمیش، التفات، عنایت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیورمیش
تصویر سیورمیش
شادی و فریاد روز جنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیوف
تصویر سیوف
((سُ))
جمع سیف، شمشیرها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیورغال
تصویر سیورغال
عواید زمینی که به جای حقوق یا مستمری به اشخاص می بخشیدند، جمع سیورغالات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیویل
تصویر سیویل
غیرنظامی، کشوری
فرهنگ فارسی معین
جدا سوا
فرهنگ گویش مازندرانی
آرس
فرهنگ گویش مازندرانی