جدول جو
جدول جو

معنی سیورغامیش

سیورغامیش
سیورغمیش، التفات، عنایت
تصویری از سیورغامیش
تصویر سیورغامیش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سیورغامیش

سیورغامیشی

سیورغامیشی
ترکی فرو دست پروری مهربه زیردست نواختن التفات کردن عنایت فرمودن
سیورغامیشی
فرهنگ لغت هوشیار

سیورغامیشی

سیورغامیشی
به مغولی به معنی نوازش و تلطف. (آنندراج). خیرخواهی. تلطف. عنایت. توجه. (ناظم الاطباء). التفات کردن. عنایت فرمودن. (فرهنگ فارسی معین) : چون پسر را دیده است که با سیورغامیشی از حضرت با تو املاک و اسباب پدرش بدو مفوض فرموده اند. (جهانگشای جوینی). و هرکه در خدمت او بودند از ملوک و... بعنایت او مخصوص شدند و سیورغامیشی یافتند. (جهانگشای جوینی). از راه مرحمت و سیورغامیشی فرمودند که آنچه پیش از این هر کس تقریر کرده و نوشته. (جامع التواریخ). هولاکوخان او را (حسام الدین را) بسیار عاطفت و سیورغامیشی فرمود. (جامع التواریخ)
لغت نامه دهخدا

سیورغتمش

سیورغتمش
جلال الدین سیورغتمش از سال 680 هجری قمری در کرمان به استقلال بحکومت پرداخت بدستور پادشاه خاتون خواهر وی به قتل رسید (681- 691 هجری قمری). (تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 406). رجوع به سبک شناسی ج 3 ص 200 و شدالازار ص 498 شود
لغت نامه دهخدا