معنی سیورسات
- سیورسات
- زادوتوشه، خوارباری که برای لشکر در موقع حرکت فراهم می کنند
واژههای مرتبط با سیورسات
سیورسات
- سیورسات
- ترکی باژ سپاه باژی که در گذشته سپاهیان از روستاهای سر راه می ستاندند، توشه توشک خوار بار و زاد و علوفه که از روستاهای سر راه برای عبور لشکر یا مرکب خان گرد آورند، زاد و توشه
سیورسات
- سیورسات
- زاد و توشه، خواربار و علوفه که از روستاهای سر راه برای عبور لشکر یا موکب خان گرد می آوردند
سیورسات
- سیورسات
- سورسات. (ناظم الاطباء). مجموع غله و خوراک لشکریان و علوفۀ اسبها و دیگر حیوانات. آذوقۀ لشکریان و سپاهیان یا پادشاهی یا امیری. (یادداشت بخط مؤلف). خواربار و زاد و علوفه که از روستاهای سر راه برای عبور لشکریان یا موکب خان گرد آورند، زاد. توشه. (فرهنگ فارسی معین)
سیورسات
- سیورسات
- توشه، جیره، زاد، علوفه
سورسات
- سورسات
- ملزومات سپاهیان که پیش از ورود آنان تهیه کنند
سورسات
- سورسات
- زاد و توشه، خواربار، ملزومات و تدارکاتِ کار
سورسات
- سورسات
- سیورسات، زادوتوشه، خوارباری که برای لشکر در موقع حرکت فراهم می کنند
سورسات
- سورسات
- سیورسات، غله، خواربار، کفاف معیشت، وجه معاش، نفقه، ملزومات سپاهیان که پیش از ورود آنان تهیه کنند، (فرهنگ فارسی معین)
سموریات
- سموریات
- از پارسی سموریان
