جدول جو
جدول جو

معنی سیلجرد - جستجوی لغت در جدول جو

سیلجرد(سِ جِ)
دهی است جزء دهستان کوهپایۀ بخش مرکزی شهرستان ساوه. دارای 587 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن، انار و انجیر می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سالگرد
تصویر سالگرد
زمانی که در آن یک یا چند سال از رویدادی گذشته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینجر
تصویر سینجر
شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، ابیز، اخگر، ضرمه، آلاوه، آتش پاره، لخشه، جمره، ژابیژ، آییژ، جمر، جذوه، جرقّه، لخچه، خدره، ایژک، بلک برای مثال سینجر چو باران زرین چکان / نگون ابر بارنده از آسمان (فردوسی - لغت نامه - سینجر)
فرهنگ فارسی عمید
قطعه ای به شکل استوانه در موتور اتومبیل با سرپوشی که در داخل پیستون حرکت می کند و گاز بنزین و هوای فشرده در آن محترق می شود، کلاه استوانه شکل سیاه رنگ که در مراسم رسمی بر سر می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
(جِ)
قریه ای است از قراء مرو در چهار فرسنگی آن براه ریگستان. (انساب سمعانی). در معجم البلدان یاقوت ساسنجرد ضبط شده است
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش حومه شهرستان کرج که 765 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، بنشن، صیفی، چغندرقند، میوه و لبنیات است. مزرعه های کمال آباد و درازان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است به مرو ازروستای فندین یا فریدین. و از آنجاست ابومسلم صاحب الدعوه. (شرح احوال رودکی چ سعید نفیسی ج 1 ص 288)
لغت نامه دهخدا
(سِ گُ)
دهی است از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، دارای 237 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
از بلاد فارس. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی از دهستان کوار است که در بخش سروستان شهرستان شیراز واقع است و 151 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(سَ یَ جُ)
اخگر و پاره های آتش باشد و شرارۀ آتش را نیز گویند. (برهان). شرارۀ آتش و اکثر صاحب فرهنگان نوشته اند که پاره های آتش باشد و آنرا اخگر و لخجه و لخشه نیز نامند. (جهانگیری). شراره و آتش پاره ها. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) :
سینجر چو باران زرین چکان
نگون ابر بارید بر آسمان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گِ)
قصبه ای جزء دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک واقع در 13هزارگزی جنوب باختری کمیجان سر راه همدان به کمیجان با 3684 تن سکنه. آب آن از رود خانه شراء است. این قصبه یکی از آبادیهای بسیار قدیمی و نام اولیۀ آن میلادگرد بوده. حسن بن محمد قمی در کتاب تاریخ قم بانی آن را میلاد گرگین می داند که به امر شاه کیخسرو آن را بنا نهاده است. این آبادی یک بار در حملۀ مغول و بار دیگر در ف تنه افغان ویران شده است. خرابه های آبادی قدیم و آثار برج و بارو و علایم خندق اطراف کاملاً نمایان است. ضمن حفریات اشیاء قدیمی درآن مشاهده می شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کُ جِ)
قلعه ای استوار و بزرگ است میان خوزستان و لر وبین آن و اصفهان دو منزل است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی است جزء دهستان تفرش بخش طرخوران شهرستان اراک در 2 هزارگزی شمال طوخوران با 200 تن سکنه. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
شهری است از انگلستان در کنار ایرول که از منچستر منفک است و دارای 178000 تن سکنه می باشد
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی از دهستان تبادگان است که در بخش حومه شهرستان مشهد واقع است و 346 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی جزء بخش زرند شهرستان ساوه. واقع در 5 هزارگزی جنوب باختر زرند، سر راه عمومی زرند ساوه. دامنه. معتدل. دارای 93 تن سکنۀ فارسی زبان. آب آنجا از قنات لب شور. محصول آن غلات و پنبه و چغندر قند و بستان کاری و بنشن و انگورو زردآلو. شغل اهالی آنجا زراعت و گلیم و جوال بافی و راه آن ماشین روست. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
گردش سال (تحویل سال: و طالع نگاه داشت و آن سال که شمس بدرجه اعتدال ربیعی رسید وقت سال گردش در آن سرای بتخت نشست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالخرد
تصویر سالخرد
کم سال کم سن خرد سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیلندر
تصویر سیلندر
هر چیز استوانه ای شکل
فرهنگ لغت هوشیار
گفت: میلورد، برچه امید داشته باشیم و حال آنکه درتمام عالم غیراز شما دیگریک نفری دوست نداریم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلرد
تصویر میلرد
عنوانی است که به لردهای انگلیسی خطاب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
پاره آتش اخگر: سینجر چو باران زرین چکان نگون ابر بارنده از آسمان. (فردوسی) توضیح در فهرست ولف این کلمه ضبط شده و به فرهنگ شاهنامه عبدالقادر در نمره 1410 ارجاع گردیده. این بیت در نسخ معتبر شاهنامه نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیلندر
تصویر سیلندر
((لَ))
لوله ای است استوانه ای شکل که در موتور اتومبیل تعبیه شده، در داخل سیلندر پیستون حرکت می کند و گاز موجود در سیلندر را به سمت ته سیلندر که در اصطلاح سرسیلندر گویند می راند و در آن متراکم می کند، نوعی کلاه استوانه ای دراز که
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینجر
تصویر سینجر
((سَ یَ جُ))
پاره آتش، اخگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالخرد
تصویر سالخرد
((خُ))
کم سال، کم سن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالگرد
تصویر سالگرد
((گَ))
زمانی از سال که یک یا چند سال از واقعه ای گذشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالگرد
تصویر سالگرد
آنیورسری
فرهنگ واژه فارسی سره
ول گرد
فرهنگ گویش مازندرانی
توکای سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
چوپانی که در گوسفند سرا نسبت به سایر چوپانان نقش پدر را داراست
فرهنگ گویش مازندرانی
نام محلی در ناییج نور
فرهنگ گویش مازندرانی