جدول جو
جدول جو

معنی سالگرد

سالگرد
زمانی که در آن یک یا چند سال از رویدادی گذشته است
تصویری از سالگرد
تصویر سالگرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سالگرد

سالگرد

سالگرد
گردش سال (تحویل سال: و طالع نگاه داشت و آن سال که شمس بدرجه اعتدال ربیعی رسید وقت سال گردش در آن سرای بتخت نشست)
فرهنگ لغت هوشیار

سالگرد

سالگرد
زمانی از سال که یک یا چند سال از واقعه ای گذشته باشد
سالگرد
فرهنگ فارسی معین

چالگرد

چالگرد
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 100 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 231 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

سالگره

سالگره
روز شروع سال نو از عمر طبیعی و در این روز جشن هم کنند خاصه سلاطین و امرا. (آنندراج) :
گشت چون رشتۀ عمرم کوتاه
معنی سالگره دانستم.
ملا طاهر غنی (از آنندراج).
و این تسمیه برای آن است که رشته ای باشد که هر سال از عمر مولود بر آن گره میزنند تا سالهای عمر بدان معلوم شود. (آنندراج). روز تولد، ریسمانی که در هر سال تولد گره بر آن زنند و از تعداد گره های ریسمان میتوان بسن مولود پی برد. (اشتینگاس ص 642)
لغت نامه دهخدا

سالفرد

سالفرد
شهری است از انگلستان در کنار ایرول که از منچستر منفک است و دارای 178000 تن سکنه می باشد
لغت نامه دهخدا