جدول جو
جدول جو

معنی سینجر

سینجر
شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، ابیز، اخگر، ضرمه، آلاوه، آتش پاره، لخشه، جمره، ژابیژ، آییژ، جمر، جذوه، جرقّه، لخچه، خدره، ایژک، بلک برای مثال سینجر چو باران زرین چکان / نگون ابر بارنده از آسمان (فردوسی - لغت نامه - سینجر)
تصویری از سینجر
تصویر سینجر
فرهنگ فارسی عمید