جدول جو
جدول جو

معنی سیبک - جستجوی لغت در جدول جو

سیبک
(تَ)
به معنی سبک پوشیدن سطح چیزی را. (از دزی ج 1 ص 711). رجوع به سبک شود
لغت نامه دهخدا
سیبک
آلتی است در اتومبیل تقریبا به شکل سیب که در فاصله اتصال سگدست و میل فرمان قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
سیبک
زایده، قوزک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیمک
تصویر سیمک
(پسرانه)
از نامهای باستانی، سفید و درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایبک
تصویر ایبک
(پسرانه)
ماه بزرگ، یا آنکه ماه او را بزرگ ساخته است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سینک
تصویر سینک
سینک (Sync) مخفف `Synchronize` به معنای همگام سازی است. این اصطلاح به فرآیند تطبیق و همگام سازی صدا و تصویر اشاره دارد. در ادامه توضیح مختصری درباره مفاهیم مختلف سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی آورده شده است:
1. سینک صدا و تصویر
این نوع سینک به همگام سازی صدا با تصویر اشاره دارد. در هنگام فیلمبرداری، صدا و تصویر به طور جداگانه ضبط می شوند. در مرحله پس تولید، باید این دو را به درستی همگام سازی کرد تا مطابقت دقیق داشته باشند. استفاده از کلاکت (Clapperboard) در شروع هر برداشت به این منظور کمک می کند، زیرا صدای ضربه و تصویر برخورد کلاکت به وضوح مشخص است و به عنوان نقطه مرجع برای همگام سازی استفاده می شود.
2. سینک لب ها (Lip Sync)
این نوع سینک به تطبیق حرکت لب های بازیگر با دیالوگ های ضبط شده اشاره دارد. در دوبلاژ یا اضافه کردن صدا به صحنه های از پیش ضبط شده، این نوع سینک بسیار مهم است تا دیالوگ ها به صورت طبیعی و همگام با حرکت لب ها به نظر برسند.
3. موسیقی متن (Score Sync)
در این حالت، موسیقی متن باید با صحنه های فیلم همگام سازی شود تا تأثیر احساسی مطلوب را بر بیننده بگذارد. این شامل تطبیق تغییرات موسیقی با تغییرات درامایی و وقایع صحنه ها می شود.
4. سینک جلوه های صوتی (Sound Effects Sync)
جلوه های صوتی باید با اتفاقات تصویری هماهنگ باشند. برای مثال، صدای شکستن یک شیشه باید دقیقاً در همان لحظه ای که شیشه در تصویر می شکند، شنیده شود.
5. سینک دیالوگ های دوبله
در فیلم ها یا سریال های دوبله شده، صدای بازیگران دوبلاژ باید به گونه ای با حرکت لب های بازیگران اصلی هماهنگ شود که طبیعی به نظر برسد و دیالوگ ها با تأخیر یا جلوتر از حرکت لب ها نباشد.
اهمیت سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی
هماهنگی دقیق صدا و تصویر برای ایجاد تجربه ای فراگیر و باورپذیر برای بینندگان بسیار حیاتی است. عدم هماهنگی ممکن است باعث ایجاد تجربه ناخوشایند برای بیننده شود و از کیفیت کلی اثر بکاهد.
ابزارها و تکنیک ها
- کلاکت (Clapperboard) : یکی از ابزارهای اصلی برای همگام سازی صدا و تصویر در هنگام فیلمبرداری است.
- نرم افزارهای ویرایش : نرم افزارهای ویرایش حرفه ای مانند Adobe Premiere Pro، Final Cut Pro و Avid Media Composer ابزارهای قدرتمندی برای همگام سازی دقیق صدا و تصویر فراهم می کنند.
- تکنیک های دوبلاژ و ADR (Automated Dialogue Replacement) : این تکنیک ها به همگام سازی دیالوگ های ضبط شده در استودیو با صحنه های فیلم کمک می کنند.
جمع بندی
سینک در صنعت سینما و تلویزیون نقش بسیار مهمی در ایجاد تجربه ای یکپارچه و واقعی برای مخاطب دارد. با استفاده از ابزارها و تکنیک های مناسب، تولیدکنندگان می توانند اطمینان حاصل کنند که صدا و تصویر به درستی همگام شده اند و تأثیر مطلوبی بر بینندگان خواهند داشت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از آیبک
تصویر آیبک
ماه بزرگ، ماه تمام
کنایه از معشوق
کنایه از بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، صنم، ایبک، جبت، بغ، شمسه، ژون، طاغوت، وثن، فغ، بد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنبک
تصویر سنبک
کشتی کوچک
کنار سم ستور، اول چیزی، زمین سخت و کم فایده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیمک
تصویر سیمک
قلاب یا چوب سرکج که با آن تارهای ابریشم را تاب می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایبک
تصویر ایبک
ماه بزرگ، ماه تمام
کنایه از معشوق
کنایه از بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، آیبک، فغ، صنم، وثن، بد، طاغوت، جبت، بغ، ژون، شمسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیبه
تصویر سیبه
سیبا، دیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیرک
تصویر سیرک
گیاهی علفی شبیه خاکشیر از تیرۀ چلیپاییان که هرگاه برگ آن را در دست نرم کنند بوی سیر می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیبا
تصویر سیبا
دیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
(حَ بَ)
رودۀ برۀ شیرخواره که درپیچند بمقدار نارنجی و چند عدد از آن را بر سیخی بریان کنند. رودۀ برۀ فربه باشد که آن را قطعه قطعه کنند، هر قطعه بمقدار وجبی و پنج پنج را در یکدیگر پیچیده در آش ماست افکنند. (برهان قاطع). حسرت الملوک. حسیب البزغاله. حسیب بزغاله. مبار. مومبار. حسرهالملوک. بریان الفقراء. حسیب الملوک، نان از حی (یعنی از حاء) :
حسیبک در پیچ و جیم زیجک.
بسحاق اطعمه.
شهله چربش دوله کیپا پاچه دست و کله سر
روده زیجک شش حسیبک دل کباب و خون جگر.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
خاک که باد آنرا در هوا پراکنده کرده باشد گرد خاک، باد سخت از سیهوج پارسی دانه کوچک سیاهی که میان گندم و عدس روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیبا
تصویر سیبا
دیواری که سر کوچه درست کنند جهت محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن
فرهنگ لغت هوشیار
قطعه ای از تخته یا مقوا که آن را برای تیراندازی هدف قرار دهند نشانه هدف. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
مغولی پرچین دیواره ای از چوب و شاخه کندک (خندق) دیواری از چوب و علف دور قلعه و شهر چپر سور
فرهنگ لغت هوشیار
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی و بازی کردن با حیوانات نمایش داده میشود فرانسوی تاژگاه علف سیر. نمایشهای پهلوانی و بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور است که جمعی در روی صحنه ای (معمولا مدور) انجام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
حریر، ابریشم حریر ابریشم. توضیح احتراز از این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سنبک بخش پیشین سم ستوران، کناره، آغازه کنار سم ستور، اول هر چیز، زمین صعب و کم فایده، جمع سنابک
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی ماه پر ماه، بت، پیک، شش انگشتی، نام برده ای است برده نامی است ترکان را، قاصد، غلام: (گفت ای ایبک بیا در آن رسن تا بگویم من جواب بوالحسن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبیک
تصویر سبیک
شوشه زر یا سیم زر گداخته سیم گداخته
فرهنگ لغت هوشیار
سیخ کوچک، چهار قطعه گوشت که در سیخ کباب کنند، سیخ کوچکی که در دنباله هواپیماست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیلک
تصویر سیلک
حریر، ابریشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیهک
تصویر سیهک
((یَ هَ))
دانه کوچک سیاهی که میان گندم و عدس روید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیبل
تصویر سیبل
قطعه ای از تخته یا مقوا که برای تیراندازی هدف قرار دهند، نشانه، هدف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیبه
تصویر سیبه
((بَ))
دیواری از چوب و علف دور قلعه و شهر
فرهنگ فارسی معین
نوعی نمایش که معمولاً در یک چادر بسیار بزرگ اجراء شود و در آن بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور روی صحنه انجام دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینک
تصویر سینک
لگن ظرف شویی، ظرف شویی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنبک
تصویر سنبک
((سُ بُ))
کنار سم ستور، اول هر چیز، زمین صعب و کم فایده، جمع سنابک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آیبک
تصویر آیبک
یک ماه تمام، معشوق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیمک
تصویر سیمک
آلومینیوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیخک
تصویر سیخک
اپرون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آیبک
تصویر آیبک
بت، پرماه، ماه
فرهنگ واژه فارسی سره