جدول جو
جدول جو

معنی سنبک

سنبک
کشتی کوچک
کنار سم ستور، اول چیزی، زمین سخت و کم فایده
تصویری از سنبک
تصویر سنبک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سنبک

سنبک

سنبک
پارسی تازی گشته سنبک بخش پیشین سم ستوران، کناره، آغازه کنار سم ستور، اول هر چیز، زمین صعب و کم فایده، جمع سنابک
فرهنگ لغت هوشیار

سنبک

سنبک
کنار سم ستور، اول هر چیز، زمین صعب و کم فایده، جمع سنابک
سنبک
فرهنگ فارسی معین

سنبل

سنبل
گل خوشه ای بلند به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز آبی سفید و زرد مظهر نوروز
سنبل
فرهنگ نامهای ایرانی

لنبک

لنبک
از شخصیتهای شاهنامه، نام سقائی جوانمرد در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
لنبک
فرهنگ نامهای ایرانی

دنبک

دنبک
تنبک، دهلی، دم دراز از چوب و یا سفال که در زیر بغل گرفته می نوازند دهلی است که از چوب و سفال سازند و بازیگران در زیر بغل گرفته نوازند
فرهنگ لغت هوشیار

تنبک

تنبک
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک
فرهنگ لغت هوشیار