حمد و عبادت و دعا. (ناظم الاطباء). عمل ستایشگر: چو آمد بنزدش زمین بوسه داد ستایشگری را زبان برگشاد. فردوسی. ای آنکه در ایام ستایشگری تو صوفی شمرد عیب نگهبانی دم را. عرفی (از آنندراج). رجوع به ستایشگر شود
حمد و عبادت و دعا. (ناظم الاطباء). عمل ستایشگر: چو آمد بنزدش زمین بوسه داد ستایشگری را زبان برگشاد. فردوسی. ای آنکه در ایام ستایشگری تو صوفی شمرَد عیب نگهبانی دم را. عرفی (از آنندراج). رجوع به ستایشگر شود
جنگجویی. (ناظم الاطباء). مبارزطلبی. هماوردطلبی. رزم خواهی: بچالشکری سوی او راند رخش برابر سیه خنده زد چون درخش. نظامی. ، آرامش با زنان. هم خوابگی با جفت. و رجوع بچالشکر شود: همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
جنگجویی. (ناظم الاطباء). مبارزطلبی. هماوردطلبی. رزم خواهی: بچالشکری سوی او راند رخش برابر سیه خنده زد چون درخش. نظامی. ، آرامش با زنان. هم خوابگی با جفت. و رجوع بچالشکر شود: همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
عمل و شغل مالشگر. و رجوع به مالشگر شود، ملاعبت با زنان. (غیاث) (آنندراج). ملاعبه با زنان. (ناظم الاطباء) : همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی
عمل و شغل مالشگر. و رجوع به مالشگر شود، ملاعبت با زنان. (غیاث) (آنندراج). ملاعبه با زنان. (ناظم الاطباء) : همه کارشان شرب و مالشگری نگشته شبی گرد چالشگری. نظامی