- سگالش
- تبادل آرا
معنی سگالش - جستجوی لغت در جدول جو
- سگالش
- اندیشه فکر، اندیشه بد فکر بد
- سگالش
- چاره جویی، مشورت، رایزنی، اندیشه کردن
- سگالش ((س لِ))
- اندیشه کردن، چاره جویی، اندیشه بد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اندیشه، تفکر، خیال
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، تفکیر، تأمّل
سرگین سگ فضله کلب
فکر و اندیشه
سرگین سگ، فضلۀ سگ
اندیشه و فکر، خیال
سگالنده، پسوند متصل به واژه به معنای اندیشنده مثلاً بدسگال، چاره سگال، نیک سگال
گالوش فرانسوی رو کفشی سر موزه، کفش جیر چوپان گاو گاودار. سرموزه و کفش از جیر و غیره، کفش لاستیکی که یا مستقیما آنرا بپا کنند و یا کفش چرمی را برای حفظ از گل و باران داخل آن نمایند: گالش و گیوه و فستونی و چلوار گران نفت و کبریت گران کاغذ و سیگار گران
((لِ یا لُ))
فرهنگ فارسی معین
کفش لاستیکی که یا مستقیماً آن را به پا کنند و یا کفش چرمی را برای حفظ از گل و باران داخل آن نمایند
کفش لاستیکی، کفش لاستیکی که در هنگام بارندگی روی کفش چرمی می پوشند
مجلس شورا
مشورت خواهنده و مشورت شونده
شور کننده، مشورت کننده، مشورت خواهنده
شور، مشورت، رایزنی، برای مثال سپهدار چین از سر هوش و رای / سگا لشگری کرد با رهنمای (نظامی۵ - ۹۳۸)