جدول جو
جدول جو

معنی گالش

گالش
کفش لاستیکی، کفش لاستیکی که در هنگام بارندگی روی کفش چرمی می پوشند
تصویری از گالش
تصویر گالش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گالش

گالش

گالش
گالوش فرانسوی رو کفشی سر موزه، کفش جیر چوپان گاو گاودار. سرموزه و کفش از جیر و غیره، کفش لاستیکی که یا مستقیما آنرا بپا کنند و یا کفش چرمی را برای حفظ از گل و باران داخل آن نمایند: گالش و گیوه و فستونی و چلوار گران نفت و کبریت گران کاغذ و سیگار گران
فرهنگ لغت هوشیار

گالش

گالش
کفش لاستیکی که یا مستقیماً آن را به پا کنند و یا کفش چرمی را برای حفظ از گل و باران داخل آن نمایند
فرهنگ فارسی معین

گالش

گالش
در لهجۀ مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است. گاودار. گله دار
لغت نامه دهخدا

گالش

گالش
گالش هم تعبیرکفش را دارد، یعنی این نیز همسر است با این تفاوت که گالش زنی است با قابلیت انعطاف زیاد و در عین حال آسیب پذیر و کم مقاومت. منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب