سیر کردن. (غیاث) (آنندراج). سیر. گردش برای تفرج. (ناظم الاطباء) : امتناع پیل از سیران بیت با جد آن پیلبان و بانگ هیت. مولوی. چونکه نگذارد سگ آن بانگ سقم من مهم سیران خود را کی هلم. مولوی. خانه ای را کش دریچه ست آن طرف دارد از سیران یوسف این شرف. مولوی. گه بود افتاده در ره یا حشیش لایق سیران گاوی یا خریش. مولوی. ، رفتار نمودن. (غیاث) (آنندراج)
سیر کردن. (غیاث) (آنندراج). سیر. گردش برای تفرج. (ناظم الاطباء) : امتناع پیل از سیران بیت با جد آن پیلبان و بانگ هیت. مولوی. چونکه نگذارد سگ آن بانگ سقم من مهم سیران خود را کی هلم. مولوی. خانه ای را کش دریچه ست آن طرف دارد از سیران یوسف این شرف. مولوی. گُه بود افتاده در ره یا حشیش لایق سیران گاوی یا خریش. مولوی. ، رفتار نمودن. (غیاث) (آنندراج)
دهی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات. شغل اهالی کارگر شرکت نفت، زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیچه بافی. راه آن مالرو است و آثار خرابه های قدیمی باقی است. ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات. شغل اهالی کارگر شرکت نفت، زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیچه بافی. راه آن مالرو است و آثار خرابه های قدیمی باقی است. ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقعدر 35 هزارگزی جنوب رودسر و 18 هزارگزی رحیم آباد. کوهستانی و هوای آن سرد است. 371 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، بنشن، ارزن، گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقعدر 35 هزارگزی جنوب رودسر و 18 هزارگزی رحیم آباد. کوهستانی و هوای آن سرد است. 371 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، بنشن، ارزن، گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
بنج. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از اقرب الموارد). شوکران. شیکران. (یادداشت مؤلف). بزرالبنج. (الفاظ الادویه). گیاهی است پیوسته سبز و دانۀ آن را میخورند. (منتهی الارب). و تخم آن بزرالبنج و ماش عطار و خداع الرجال و ریشه آن تب انگیز است. (یادداشت بخط مؤلف)
بنج. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از اقرب الموارد). شوکران. شیکران. (یادداشت مؤلف). بزرالبنج. (الفاظ الادویه). گیاهی است پیوسته سبز و دانۀ آن را میخورند. (منتهی الارب). و تخم آن بزرالبنج و ماش عطار و خداع الرجال و ریشه آن تب انگیز است. (یادداشت بخط مؤلف)
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک