جدول جو
جدول جو

معنی سکونت - جستجوی لغت در جدول جو

سکونت
اقامت کردن، مسکن گزیدن، منزل کردن، آرامش، وقار، متانت
تصویری از سکونت
تصویر سکونت
فرهنگ فارسی عمید
سکونت
(تَ نَشْ شُ)
اقامت و آرامش. سکون: که اگر در آن وقت سکونت را کاری پیوستند اندر آن فرمانی... داشتند. (تاریخ بیهقی).
مجنون بسکونت و گرانی
شد عاقل مجلس معانی.
نظامی.
روش بخش پرگار جنبش پذیر
سکونت ده نقطۀ جایگیر.
نظامی.
رجوع به سکون شود
لغت نامه دهخدا
سکونت
اقامت و آرامش
تصویری از سکونت
تصویر سکونت
فرهنگ لغت هوشیار
سکونت
((سُ نَ))
اقامت کردن، ماندن، وقار، آرامش
تصویری از سکونت
تصویر سکونت
فرهنگ فارسی معین
سکونت
اسکان، اقامت، توطن، سکنا
متضاد: کوچ، تهیدستی، درویشی، فقر، مسکنت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سکوت
تصویر سکوت
ساکت شدن، خاموش شدن، آرام شدن، خاموشی، در موسیقی بخشی از یک میزان که ساز نواخته نمی شود یا خواننده نمی خواند ولی زمان آن رعایت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکون
تصویر سکون
قرار گرفتن و از حرکت ایستادن، آرمیدن، آرامش یافتن، مقابل حرکت، آرامش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخونت
تصویر سخونت
گرم بودن، گرم شدن، گرمی
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
این لفظ هندی است بمعنی مردانه. (آنندراج) (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ)
آرام و آسایش و آهستگی. (غیاث). سکینه: چون دید که سفینۀ نوح بسلامت بر جودی فراغ قرار گرفت سکینت دل و طمأنینت خاطر او برفت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به سکینه شود
لغت نامه دهخدا
(سُ نَ)
گرم بودن. (غیاث) (آنندراج). رجوع به سخونه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
خاموش شدن، خاموشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکون
تصویر سکون
آرمیدن، آرامش، آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکانت
تصویر سکانت
برنده، قاطع
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی بیچیزی درویشی در فارسی جای گرفتن باشیدن در آن کنج کاروانسرای می باشیدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخونت
تصویر سخونت
گرم شدن، گرمی حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساونت
تصویر ساونت
هندی مردانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخونت
تصویر سخونت
((سُ نَ))
گرم شدن، گرمی، حرارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
((سُ))
خاموش شدن، خاموشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکون
تصویر سکون
((سُ))
آرام گرفتن، جای گرفتن، آرامش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
خاموشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سکون
تصویر سکون
Stillness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
Silence, Quietness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سکون
تصویر سکون
cisza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سکون
تصویر سکون
tranquilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
安静 , 沉默
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سکون
تصویر سکون
静止
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
cisza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سکون
تصویر سکون
тишина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
тишина , тиша
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سکون
تصویر سکون
тиша
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
Ruhe, Stille
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سکون
تصویر سکون
Stille
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
тишина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
quietude, silêncio
دیکشنری فارسی به پرتغالی