- سپیدپوش (نَ خوا / خا دَ / دِ)
آنکه جامۀ سپید پوشد: سپید پوشان، سپید جامگان. مبیضه. پیروان ابن مقنع:
وامروز نیستند پشیمان ز فعل بد
فعل بد از پدر بتو مانده ست منتسب
چون بشنوی که مکه گرفته ست فاطمی
بر دلت ذل ببارد و بر تنت تاب و تب
ارجو که زود سخت بفوجی سپیدپوش
کینه کشد خدای ز فوجی سیه سلب.
ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه طهران ص 43).
رجوع به سپیدجامگان شود
وامروز نیستند پشیمان ز فعل بد
فعل بد از پدر بتو مانده ست منتسب
چون بشنوی که مکه گرفته ست فاطمی
بر دلت ذل ببارد و بر تنت تاب و تب
ارجو که زود سخت بفوجی سپیدپوش
کینه کشد خدای ز فوجی سیه سلب.
ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه طهران ص 43).
رجوع به سپیدجامگان شود
