جدول جو
جدول جو

معنی سپردک - جستجوی لغت در جدول جو

سپردک(سَ / سِ پَ دَ)
دستارچه. (اشتینگاس). دستارچه و عمامۀ کوچک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپردن
تصویر سپردن
چیزی را برای نگه داری به کسی دادن، تسلیم کردن، تحویل دادن، واگذاشتن، سفارش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
در نوردیدن، طی کردن راه، برای مثال وگر جان تو بسپرد راه آز / شود کار بی سود بر تو دراز (فردوسی۱ - ۹۹۴)، پایمال کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپرده
تصویر سپرده
چیزی که در جایی یا نزد کسی به رسم امانت گذاشته می شود، ودیعه
فرهنگ فارسی عمید
(سِ / سَ پَ / پُ دَ / دِ)
طی کرده و راه رفته. (آنندراج) (برهان) :
همه تنگدل گشته و تافته
سپرده زمین شاه نایافته.
فردوسی.
، تاه شده و پیچیده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی سپردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
طی کردن راه چیزی پیش کسی امانت گذاشتن و تسلیم کردن، تحویل دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپرده
تصویر سپرده
امانت، ودیعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپرده
تصویر سپرده
((س پَ دَ یادِ))
طی کرده، پایمال گردیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپرده
تصویر سپرده
((س پُ دَ یا دِ))
به امانت گذاشته، سفارش شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
واگذار کردن، سفارش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
((س پَیا پُ دَ))
پیمودن، راه رفتن، پایمال کردن، گذراندن، بسر بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
تفویض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپرده
تصویر سپرده
ودیعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
تسليمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
Deposit, Entrustment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
déposer, confiement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
yatırmak, emanet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
預ける , 委託
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
جمع کرنا , امانت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
kuweka, kuamini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
ฝาก , การมอบหมาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
জমা দেওয়া , কর্তব্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
예금하다 , 위임
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
להפקיד , מִנְיָח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
depositar, encomienda
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
menyetor, amanah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
जमा करना , भरोसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
storten, vertrouwenspersoon
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
depositare, incarico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
depositar, confiança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
depozytować, powierzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
вносити , довіреність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
einzahlen, Treuhand
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
депонировать , доверие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سپردن
تصویر سپردن
存放 , 委托
دیکشنری فارسی به چینی