پیاز، پیازی که زیر زمین در ریشۀ گیاه تشکیل می شود و اگر آن را سال دیگر زیر خاک کنند گیاه از آن می روید، مثل پیاز نرگس و برخی گیاهان دیگر، برای مثال من نیابم نان خشک و سوخ شب / تو همه حلوا کنی در شب طلب (کسائی - لغت نامه - سوخ)
پیاز، پیازی که زیر زمین در ریشۀ گیاه تشکیل می شود و اگر آن را سال دیگر زیر خاک کنند گیاه از آن می روید، مثل پیاز نرگس و برخی گیاهان دیگر، برای مِثال من نیابم نان خشک و سوخ شب / تو همه حلوا کنی در شب طلب (کسائی - لغت نامه - سوخ)
پای برجای شدن در علم و جز آن. (آنندراج) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). در علم قوی گشتن. (المصادر زوزنی) : سنوخ در علم، رسوخ در آن. (یادداشت بخط مؤلف)
پای برجای شدن در علم و جز آن. (آنندراج) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). در علم قوی گشتن. (المصادر زوزنی) : سنوخ در علم، رسوخ در آن. (یادداشت بخط مؤلف)
شهرکی است (به ماوراءالنهر) از نخشب. (حدود العالم) : ز شهر نخشب چون رو بسونخ آوردم نسیم جود وی آمد ز من ز هر فرسخ. سوزنی. دل رمیده غزل را بمخلص آوردم بمدح صاحب صدر ریاست سونخ محمد بن عمر مهتری که خاطر من مرا بمدحت او مرحبا زد و بخ بخ. سوزنی. رجوع به سونج شود
شهرکی است (به ماوراءالنهر) از نخشب. (حدود العالم) : ز شهر نخشب چون رو بسونخ آوردم نسیم جود وی آمد ز من ز هر فرسخ. سوزنی. دل رمیده غزل را بمخلص آوردم بمدح صاحب صدر ریاست سونخ محمد بن عمر مهتری که خاطر من مرا بمدحت او مرحبا زد و بخ بخ. سوزنی. رجوع به سونج شود