- سولماز (دخترانه)
- همیشه شاداب، زنی که پیر و پژمرده نمی شود، همیشه شاداب
معنی سولماز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمساح
فرانسوی غلت
سال ماه سالمه
آنکه اعمالش موجب گرد آمدن پول بسیار باشد هنر پیشه پولساز
سولفاتها نمکهایی هستند جامد و بیشتر سفید یا بی رنگ و بمعنی مانند سولفات مس رنگین هستند
جانوری است از طبقه خزندگان دارای چهار دست و پا و دم دراز و حشرات را میخورد
هر یک از نمک های اسیدسولفوریک
جانور خزندۀ آبی با پاهای کوتاه و پره دار، دم بلند، بدن کشیده، سر بزرگ، آروارۀ قوی و بدن پوشیده از فلس های شاخی
سولفات ها نمک هایی هستند جامد، بیشتر سفید یا بی رنگ و بعضی ها رنگین. به طور کلی رنگ آن ها مربوط به فلزشان است. همه سولفات ها در آب حل می شوند و فقط سولفات سرب و باریم غیرمحلولند. در طبیعت به فراوانی یافت می شوند و انواع گوناگون دارند
جانوری است خزنده، دارای چهار دست و پای کوتاه ودم دراز و دهان فراخ با دندان های ریز، سوسمارها انواع مختلف دارند
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از صحابه پیامبر (ص) که از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت کرد
دولمه دلمه پارسی است خوراکی که در برگ مو یا درون با تنگان پیچند و پزند
با سلامت، در حال سلامت، بی گزند
رخنه منفذ ثقبه، شکاف، معبر. یا سوراخ (و) سنبه. گوشه و کنار. یا سوراخ دعا را پیدا کردن (گم کردن) راه رسیدن به هدف راه پیدا کردن (گم کردن)
رنگی که رنگرزان با آن جامه رنگ کنند
دارویی که برای معالجۀ لقوه به کار می رفته
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
رنگی که رنگرزان پارچه را بدان رنگ کنند.} دلبرا، زو کی مجال حاسد غماز تو رنگ من با تو نبندد بیش ازین ملماز تو) (رودکی. لفااق. 188)
سوراخ
سوراخ، روزنه، رخنه
کسی که بدگویی مردم را بکند، نمام
آک کننده نکوهنده سخن چین دو به هم زن عیب کننده نمام بد گوی: ویل لکل همزه بهر زبانی بد بود هماز را لماز را جز چاشنی نبود دوا. (دیوان کبیر 23: 1)