سیسنبر، گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند عبس، سه سنبل، هرفولیون
سیسَنبَر، گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند عَبس، سِه سُنبُل، هَرفولیون
سیسنبر. (فهرست مخزن الادویه) (ناظم الاطباء). گیاهی است سبز از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقۀ خزندۀ هوایی و ساقۀ زیرزمینی است و این ساقه در فواصلی ریشه تولید کرده و در مقابلش یک ساقۀ هوایی قائم خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد. برگهایش متقابل بیضوی، نوک تیز، دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و بعرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقۀ سوسنبر مانند نعناع چهارگوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است. نعناع طبی. آس بویه. سیسنبر. (فرهنگ فارسی معین)
سیسنبر. (فهرست مخزن الادویه) (ناظم الاطباء). گیاهی است سبز از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقۀ خزندۀ هوایی و ساقۀ زیرزمینی است و این ساقه در فواصلی ریشه تولید کرده و در مقابلش یک ساقۀ هوایی قائم خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد. برگهایش متقابل بیضوی، نوک تیز، دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و بعرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقۀ سوسنبر مانند نعناع چهارگوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است. نعناع طبی. آس بویه. سیسنبر. (فرهنگ فارسی معین)
گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و به عرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر
گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و به عرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر
گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند عبس، سوسنبر، سه سنبل، هرفولیون، برای مثال بوی سیسنبر از حرارت خویش / عقرب چرخ را گداخته نیش (نظامی۴ - ۷۱۴)، ریخته نوش از دم سیسنبری / بر دم این عقرب نیلوفری (نظامی۱ - ۹)
گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند عَبس، سوسَنبَر، سِه سُنبُل، هَرفولیون، برای مِثال بوی سیسنبر از حرارت خویش / عقرب چرخ را گداخته نیش (نظامی۴ - ۷۱۴)، ریخته نوش از دم سیسنبری / بر دم این عقرب نیلوفری (نظامی۱ - ۹)
سوزن ساز. آنکه سوزن سازد: بمدح مجلس میمون تو مزین باد جریدۀ سخن آرای پیر سوزنگر. سوزنی. بگفت ای کور سوزنگر مرا در کار کن آخر که از جور تو افتاده ست با کیمخت گر کارم. سوزنی. از سوزنگر ندیده ای زخم تبر خواهی که نهم سر تو بر دست پدر. سوزنی. از عشق سوزنگر سررشتۀ تدبیر از دست بداد و آخر بخیۀ عشق او بروی آمد. (محمد عوفی). ز سوزنگرم کار گردیدزار ز فولاد در راه من ریخت خار. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). - امثال: از سوزنگر آهن نتوان خرید. صد سوزن سوزنگر یک چکش آهنگر
سوزن ساز. آنکه سوزن سازد: بمدح مجلس میمون تو مزین باد جریدۀ سخن آرای پیر سوزنگر. سوزنی. بگفت ای کور سوزنگر مرا در کار کن آخر که از جور تو افتاده ست با کیمخت گر کارم. سوزنی. از سوزنگر ندیده ای زخم تبر خواهی که نهم سر تو بر دست پدر. سوزنی. از عشق سوزنگر سررشتۀ تدبیر از دست بداد و آخر بخیۀ عشق او بروی آمد. (محمد عوفی). ز سوزنگرم کار گردیدزار ز فولاد در راه من ریخت خار. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). - امثال: از سوزنگر آهن نتوان خرید. صد سوزن سوزنگر یک چکش آهنگر
مصحف هزوارش ’سوسیا’، پهلوی ’اسپ’، مؤلف در آخر همین ماده بحذف رای قرشت اشاره کرده با ’سوبار’ (اسوبار) به معنی سوار خلط شده، (ازحاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بلغت زند و پازند اسب را گویند و به عربی فرس خوانند، (برهان) (آنندراج)
مصحف هزوارش ’سوسیا’، پهلوی ’اسپ’، مؤلف در آخر همین ماده بحذف رای قرشت اشاره کرده با ’سوبار’ (اسوبار) به معنی سوار خلط شده، (ازحاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بلغت زند و پازند اسب را گویند و به عربی فرس خوانند، (برهان) (آنندراج)
نام گیاهی است که چون آنرا بشکنند از آن شیرۀ سفیدی مانند شیر برآید و آنرا در خضابها بکار برند و بعضی گفته اند که علف شتر است. ظاهراً با علف شیر که گیاه شیردار باشد، تصحیف خوانی شده است. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج)
نام گیاهی است که چون آنرا بشکنند از آن شیرۀ سفیدی مانند شیر برآید و آنرا در خضابها بکار برند و بعضی گفته اند که علف شتر است. ظاهراً با علف شیر که گیاه شیردار باشد، تصحیف خوانی شده است. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج)
جانوری است مانند راسو، لیکن از او سطبرتر باشد پیه و چربی او را زنان بجهت فربه شدن خورند و بر بدن مالند، و به عربی ضب گویند و نزد شافعی مذهبان گوشت او حلال است. (برهان) (آنندراج). جانوری است که بهندی گوه گویند. (غیاث). وزغه. (بحر الجواهر). نوع کوچک آنرا که در خانه ها و دیوارها میزید به اسامی مارمولک، مالوز، کرباسه، کربسه، کربش، برق گویند. (یادداشت بخط مؤلف) : و از وی (از مالفه پوست سوسمار خیزد که بر قبضۀ شمشیر کنند سخت بسیار. (حدود العالم). چنان باد درآرد بخویشتن که می گویی خورده ست سوسمار. لبیبی (از فرهنگ اسدی). گشته روی بادیه چون خانه جوشنگران از نشان سوسمار و نقش ماران شکن. منوچهری. ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب رابجائی رسیده ست کار که تخت عجم را کند آرزو تفو باد بر چرخ گردون تفو. فردوسی. تا ز قصد دشمنان چون مار شد سرکوفته می نداند بازگشت خانه همچون سوسمار. عثمان مختاری. گرچه بسی دردمید مرده دلان را بزور همدم عیسی شود جز بدم سوسمار. خاقانی. نسازیم چون مار با هیچکس خورش های ما سوسمار است و بس. نظامی. خفتگان بیچاره در خاک لحد خفته و اندر کاسۀ سر سوسمار. سعدی
جانوری است مانند راسو، لیکن از او سطبرتر باشد پیه و چربی او را زنان بجهت فربه شدن خورند و بر بدن مالند، و به عربی ضب گویند و نزد شافعی مذهبان گوشت او حلال است. (برهان) (آنندراج). جانوری است که بهندی گوه گویند. (غیاث). وزغه. (بحر الجواهر). نوع کوچک آنرا که در خانه ها و دیوارها میزید به اسامی مارمولک، مالوز، کرباسه، کربسه، کربش، برق گویند. (یادداشت بخط مؤلف) : و از وی (از مالفه پوست سوسمار خیزد که بر قبضۀ شمشیر کنند سخت بسیار. (حدود العالم). چنان باد درآرد بخویشتن که می گویی خورده ست سوسمار. لبیبی (از فرهنگ اسدی). گشته روی بادیه چون خانه جوشنگران از نشان سوسمار و نقش ماران شکن. منوچهری. ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب رابجائی رسیده ست کار که تخت عجم را کند آرزو تفو باد بر چرخ گردون تفو. فردوسی. تا ز قصد دشمنان چون مار شد سرکوفته می نداند بازگشت خانه همچون سوسمار. عثمان مختاری. گرچه بسی دردمید مرده دلان را بزور همدم عیسی شود جز بدم سوسمار. خاقانی. نسازیم چون مار با هیچکس خورش های ما سوسمار است و بس. نظامی. خفتگان بیچاره در خاک لحد خفته و اندر کاسۀ سر سوسمار. سعدی
شهر کوچک سوسنگرد مرکز شهرستان دشت میشان است. این شهر در 75 هزارگزی شمال باختری اهواز و کنار رود خانه کرخه واقع است. مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول 48 درجه و 10 دقیقه، عرض 31 درجه و 33 دقیقه. هوای شهر مانند سایر نقاط جلگه ای خوزستان گرم میباشد. نام قدیمی سوسنگرد خفاجیه و ده خرابه بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
شهر کوچک سوسنگرد مرکز شهرستان دشت میشان است. این شهر در 75 هزارگزی شمال باختری اهواز و کنار رود خانه کرخه واقع است. مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول 48 درجه و 10 دقیقه، عرض 31 درجه و 33 دقیقه. هوای شهر مانند سایر نقاط جلگه ای خوزستان گرم میباشد. نام قدیمی سوسنگرد خفاجیه و ده خرابه بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت تنکابن و دیلم است و ابن تلمیذ گفته به لغت طبرستان دیوار و به لغت مازندران و دامغان کوزن گیاه نامند و در تذکرۀ بغدادی باسم ’کومرثل’ نوشته و گفته نوعی از تفاح است ماهیت آن نباتی است برگ آن شبیه به برگ نارنج و ساق آن زیاده بر دو ذرع و تخم آن سیاه به قدر آلوبالو و ظاهر بیخ آن سیاه و باطن آن سفید... (فهرست مخزن الادویه)
لغت تنکابن و دیلم است و ابن تلمیذ گفته به لغت طبرستان دیوار و به لغت مازندران و دامغان کوزن گیاه نامند و در تذکرۀ بغدادی باسم ’کومرثل’ نوشته و گفته نوعی از تفاح است ماهیت آن نباتی است برگ آن شبیه به برگ نارنج و ساق آن زیاده بر دو ذرع و تخم آن سیاه به قدر آلوبالو و ظاهر بیخ آن سیاه و باطن آن سفید... (فهرست مخزن الادویه)
پهلوی ’سیسیمبر’ طبری ’سرسم’. رجوع به لکلرک 2 ص 309 شود. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). سبزیی است میان پودنه و نعناع زیرا که پودنه را چون دست نشان کنند سیسنبر شود و چون سیسنبر را دست نشان کنند نعناع گردد، و بوی آن تند و تیز میباشد و در دواها بکار برند و بر گزندگی زنبور و عقرب مالند، فایده کند و آنرا به عربی نمام خوانند و نمام الملک هم میگویند. (برهان) (از غیاث) (آنندراج). گیاهی است خوشبو که در آب روید نمام هم میگویند. (منتهی الارب). سوسنبر. (فرهنگ فارسی معین) : راست گفتی برآمد اندر باغ سوسنی از میان سیسنبر. فرخی. ز خون کشته کز آن بتکده بدریا راند چو سرخ لاله شد آبی چو سبز سیسنبر. فرخی. چون چغز گشت بنا گوش چو سیسنبر تو چند تازی پس این پیرزن زشت چغاز. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 202). گر در شوی بخانه ش بر خاکت شمشاد و لاله روید وسیسنبر. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 148). کلک مفتول کرد زلف ترا برشکستش بهم چو سیسنبر. مسعودسعد. همه کوه چون تخت گوهرفروش ز سیسنبر و لاله و پیلغوش. اسدی. و در ترقب قدوم تو اعضا و اجزا چون سیسنبر همه گوش گشته. (سندبادنامه). بوی سیسنبر از حرارت خویش عقرب چرخ را گداخته نیش. نظامی
پهلوی ’سیسیمبر’ طبری ’سرسم’. رجوع به لکلرک 2 ص 309 شود. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). سبزیی است میان پودنه و نعناع زیرا که پودنه را چون دست نشان کنند سیسنبر شود و چون سیسنبر را دست نشان کنند نعناع گردد، و بوی آن تند و تیز میباشد و در دواها بکار برند و بر گزندگی زنبور و عقرب مالند، فایده کند و آنرا به عربی نمام خوانند و نمام الملک هم میگویند. (برهان) (از غیاث) (آنندراج). گیاهی است خوشبو که در آب روید نمام هم میگویند. (منتهی الارب). سوسنبر. (فرهنگ فارسی معین) : راست گفتی برآمد اندر باغ سوسنی از میان سیسنبر. فرخی. ز خون کشته کز آن بتکده بدریا راند چو سرخ لاله شد آبی چو سبز سیسنبر. فرخی. چون چغز گشت بنا گوش چو سیسنبر تو چند تازی پس این پیرزن زشت چغاز. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 202). گر در شوی بخانه ش بر خاکت شمشاد و لاله روید وسیسنبر. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 148). کلک مفتول کرد زلف ترا برشکستش بهم چو سیسنبر. مسعودسعد. همه کوه چون تخت گوهرفروش ز سیسنبر و لاله و پیلغوش. اسدی. و در ترقب قدوم تو اعضا و اجزا چون سیسنبر همه گوش گشته. (سندبادنامه). بوی سیسنبر از حرارت خویش عقرب چرخ را گداخته نیش. نظامی
گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و به عرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر
گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و به عرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر
خوردن گوشت سوسمار در خواب، دلیل منفعت کند. اگر بیند که سوسمار در خانه بانگ می داشت، دلیل بود که در آن خانه آوازه مصیبت شنود. محمد بن سیرین سوسمار، دلیل بود بر نژاد عرب و خوردن گوشت او مال و منفعت دنیا بود. اگر بیند سوسمار او را بگزید، دلیل کند که از مردی عرب او را مضرت رسد. اگر بیند سوسمار بکشت، دلیل که دشمن را قهر کند.
خوردن گوشت سوسمار در خواب، دلیل منفعت کند. اگر بیند که سوسمار در خانه بانگ می داشت، دلیل بود که در آن خانه آوازه مصیبت شنود. محمد بن سیرین سوسمار، دلیل بود بر نژاد عرب و خوردن گوشت او مال و منفعت دنیا بود. اگر بیند سوسمار او را بگزید، دلیل کند که از مردی عرب او را مضرت رسد. اگر بیند سوسمار بکشت، دلیل که دشمن را قهر کند.