جدول جو
جدول جو

معنی سمنبر

سمنبر((سَ مَ بَ))
آن که بدنی خوشبو و لطیف دارد
تصویری از سمنبر
تصویر سمنبر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سمنبر

سمنبر

سمنبر
آنکه سمن در بر گرفته و بوی خوشی از آن بر آید، آنکه برش همچون سمن باشد سپید تن دلبر سمنبر
فرهنگ لغت هوشیار

سمندر

سمندر
بمعنی فرشته موکل آتش و پنبه کوهی و حیوان معروف است، نام جانوری که در آتش متکون میشود
فرهنگ لغت هوشیار

سمندر

سمندر
سَمَندَر، جانوری با دم بلند و دست و پای کوتاه شبیه مارمولک که در آب و خشکی زندگی می کند و در مکان های تاریک و مرطوب به سر می برد،
جانوری افسانه ای که درون آتش زندگی می کند، اسمَندَر، سَمَندور، سامَندر، برای مِثال به دریا نخواهد شدن بط غریق / سمندر چه داند عذاب الحریق (سعدی۱ - ۱۰۳)
سمندر
فرهنگ فارسی عمید

سمندر

سمندر
جانوری دوزیست شبیه سوسمار، چهارپا دارد و رنگ پوستش تیره است با لکه های زرد. می گویند در آتش نمی سوزد
سمندر
فرهنگ فارسی معین

سینبر

سینبر
آفتاب گردان. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس) ، سیسنبر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا