جدول جو
جدول جو

معنی سوزمانی - جستجوی لغت در جدول جو

سوزمانی
بدکاره، روسپی، کولی، زن کولی، طایفه ای از کولیان بیابان گرد
تصویری از سوزمانی
تصویر سوزمانی
فرهنگ فارسی عمید
سوزمانی
زن تبه کار، لولی، لوری، کولی، غربال بند، قرشمال، چیگانه، غربتی، (یادداشت بخط مؤلف)، دشنامی است سخت بی ادبانه زن را، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سوزمانی
دخترک آتش پاره
تصویری از سوزمانی
تصویر سوزمانی
فرهنگ لغت هوشیار
سوزمانی
((زْ))
زن کولی
تصویری از سوزمانی
تصویر سوزمانی
فرهنگ فارسی معین
سوزمانی
بدکاره، فاحشه، روسپی، جنده، سوزه مانی
متضاد: عفیف، نجیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گرمی، حرارت، (ناظم الاطباء) : و سبب آن رطوبتی بسیار و تباه باشد، تباهئی بی سوزانی و تیزی، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، اگر آماس لبها صفرایی باشد ... سوزانی و خلیدن بیشتر باشد، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلیمانی
تصویر سلیمانی
وابسته به سلیمان پادشاه، دار اشکنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوزمالی
تصویر پوزمالی
مالش دادنپور، ادب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
محرم، خودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوگمانی
تصویر دوگمانی
شک و تردید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمسمانی
تصویر سمسمانی
مرد سبک و چالاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودمانی
تصویر خودمانی
صمیمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تشکیلاتی، اداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
التّنظيميّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
Organizational
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organisationnel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organizacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
องค์กร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
организационный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organisatorisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
تنظیمی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
সাংগঠনিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
shirika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
组织的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organizasyonel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
組織的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
ארגוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
조직적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
організаційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
संगठनात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organisatorisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organizacional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organizzativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organizacional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سازمانی
تصویر سازمانی
organisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی