معنی سوزمانی
سوزمانی
بدکاره، فاحشه، روسپی، جنده، سوزه مانی
متضاد: عفیف، نجیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
⚡ جستجوی واژه " سوزمانی " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...