جدول جو
جدول جو

معنی سوریوس - جستجوی لغت در جدول جو

سوریوس
نام اصلی نمرود است، گویند نمرود را پسری بوده پدر را گرفت و اخته کرد تا دیگر او را فرزند بهم نرسد و خود پادشاه شد، (برهان) (آنندراج)، در جنات الخلود در فهرست ’ملوک النمارده’ ’سیروس’ آمده ’سوروس’ نام خانواده ای مشهور در روم قدیم بوده است که چند تن از آن خانواده به امپراطوری رسیدند، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایروس
تصویر سایروس
(پسرانه)
سیروس یا کوروش
فرهنگ نامهای ایرانی
بیماری ویروسی در دو غدۀ بناگوشی که زیر مجرای شنوایی قرار دارد تولید می شود و موجب آماس و التهاب آن ها می گردد، بناگوشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخیوس
تصویر سرخیوس
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، شیطره، هلیانه، شاه ترج، خامشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپرلوس
تصویر سپرلوس
کاخ پادشاهی، سرای پادشاهان، کاخ، قصر
فرهنگ فارسی عمید
(تُ یُ)
فلزی است کمیاب و سفیدرنگ علامت شیمیائیش ’Th’، وزن مخصوصش 11. این فلز در حرارتهای بالا ملتهب شده و نوری شدید و سفیدرنگ پخش میکند از این جهت در ساختن توریهای چراغ توری بکار میرود. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
بیونانی صحرا و بیابان را گویند. (آنندراج) (برهان). مأخوذ از یونانی. صحرا و بیابان. (ناظم الاطباء) ، در غش انداختن کسی را: اغش زیداً، اوقعه فی الغش. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شاعری یونانی است،
لغت نامه دهخدا
(اُ)
بناگوشی. بیماری عفونی مسری ناشی از ویروس. علائمش آماس و دردناکی غدۀ بناگوشی و غدد دیگر بزاق و تب، و کمونش 12 تا 26 روز است. یک دفعه ابتلای به آن ایمنی همیشگی میدهد. ممکن است سبب ورم بیضه و عقم (قطع نسل) شود. (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
شهری در ایتالیا و در دوران باستان کلنی آتن بود، این شهر درنزدیکی خرابه های آثار باستانی ’سیباریس’ قرار دارد، (از لاروس)، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 967 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی از دهستان ژاوه رود است که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
حلیمو، حماض البقر، سلق برّی، سلق جبلی، جلناق، آزاددارو، ترشینک، طوطاغ آغرس، سرخ پای، هلموت
لغت نامه دهخدا
(سِ پَ)
خانه سلاطین و پادشاهان. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) :
یقین کز خلق خواهد محنت کوس
کسی کو گرددی گرد سپرلوس.
حکیم خسروانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اسم یونانی جدوار و بمعنی مخلص الارواح است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
حشیشهالطحال. رجوع به حشیشهالطحال شود. بنثریقه. یربۀ اسبلینی
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نوعی از کماذریوس است. طوقوریوس. (فهرست مخزن الادویه). نوعی از کماذریون است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از کمادریوس است و آن گیاهی باشد سبزرنگ بسیار تلخ و بشیرازی زبان داروی تلخ گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
فرزندمنی سارخوس برادر فیثاغورس، (عیون الانباء ج 1 ص 38)
لغت نامه دهخدا
به یونانی کاکنج است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(تولْ لیو)
نام یکی از ژنس (خانواده) های روم قدیم است که سرویوس تولیوس پادشاه روم و چیچرو از آن ژنس برخاسته بودند. (از اعلام تاریخ قدیم فوستل دوکلانژ)
لغت نامه دهخدا
به یونانی باقلی قبطی است که قلقاس نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
به یونانی مرقشیشا است. (تحفۀ حکیم مؤمن). بوریطش. و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
از فلاسفۀ طبیعیین، کتاب الرؤیااز اوست، (ابن الندیم) (تاریخ الحکماء قفطی ص 218)
لغت نامه دهخدا
(سُ رَ)
از اطبای قدیم و موضع او معلوم نیست. او راست: کتاب الحقن و أسطاث آنرا ترجمه و چنین اصلاح کرده است. (از ابن الندیم). رجوع به تاریخ الحکماء ص 40، 42، 49 و 197 شود
لغت نامه دهخدا
فوریان شکسته از یونانی تازی گشته تاغندست از گیاهان عاقرقرحا را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودیوم
تصویر سودیوم
فلز قلیائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سورکوپ
تصویر سورکوپ
سورکوپه بازبری بریدن دوباره زبانزد منگیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفیکس
تصویر سوفیکس
پسوند، پساوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفرینوس
تصویر سفرینوس
یونانی تازی گشته کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقربیوس
تصویر سقربیوس
یونانی تازی گشته کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقرپیوس
تصویر سقرپیوس
عقرب. توضیح همین کلمه است که به صورت سقرینوس تحریف شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقرینوس
تصویر سقرینوس
عقرب. توضیح همین کلمه است که به صورت سقرینوس تحریف شده
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته دژ آماس، کلن های چنگاری هر ورم و آماس صلب و سخت، تهبج سرطانی تومورهای سرطانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخیوس
تصویر سرخیوس
یونانی تازی گشته شاه تره شیترج از گیاهان دارویی شاه تره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوریون
تصویر اوریون
فرانسوی گوش گولی از بیماری ها (گویش گیلکی) خشج هم آوای رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوریون
تصویر قوریون
یونانی تازی گشته گشنیز از گیاهان گشنیز
فرهنگ لغت هوشیار