جدول جو
جدول جو

معنی سپرلوس

سپرلوس
کاخ پادشاهی، سرای پادشاهان، کاخ، قصر
تصویری از سپرلوس
تصویر سپرلوس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سپرلوس

سپرلوس

سپرلوس
خانه سلاطین و پادشاهان. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) :
یقین کز خلق خواهد محنت کوس
کسی کو گرددی گرد سپرلوس.
حکیم خسروانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اسپرلوس

اسپرلوس
کاخ، کوشک، قصر: (چه نقصان دیدی از کهبه تو بی دین که گردی گرد اسپرلوس شاهان ک) (عسجدی)
اسپرلوس
فرهنگ لغت هوشیار

اسپرلوس

اسپرلوس
خانه و سرای پادشاهان و سلاطین و حکام. (جهانگیری) (برهان). کاخ. کوشک. قصر:
چه نقصان دیدی از کعبه تو بی دین
که گردی گرد اسپرلوس شاهان.
عسجدی، از اندامهای اسطرلاب. (التفهیم بیرونی). فَرَس. از اعضاء اسطرلاب، پره و دندانۀ کلید: المغبن، جای اسپک کلید. المغرز، جای اسپک کلید. (مهذب الاسماء). و رجوع به اسبک شود
لغت نامه دهخدا

سپرگول

سپرگول
نوعی از گل پنج پر که سیخک آن دراز باشد و مثل علوفه ای سبز مورد استفاده قرار میگیرد. گیاهی است از تیره قرنفلیان
لغت نامه دهخدا

سقولوس

سقولوس
اسم یونانی خرشف است. (تحفۀ حکیم مؤمن). سقولیموس. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سندلوس

سندلوس
ورقۀ نازک مس صیقلی که از دور درخشندگی طلا دارد. هرچه درخشندگی مصنوعی داشته اعم از مس و سرب با یک صفحۀ نازک - صاف که بدرخشد از دورمانند طلا. (از دزی ج 1 ص 693). رجوع به سندل شود
لغت نامه دهخدا

سوریوس

سوریوس
نام اصلی نمرود است، گویند نمرود را پسری بوده پدر را گرفت و اخته کرد تا دیگر او را فرزند بهم نرسد و خود پادشاه شد، (برهان) (آنندراج)، در جنات الخلود در فهرست ’ملوک النمارده’ ’سیروس’ آمده ’سوروس’ نام خانواده ای مشهور در روم قدیم بوده است که چند تن از آن خانواده به امپراطوری رسیدند، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا

سورنوس

سورنوس
از اطبای قدیم و موضع او معلوم نیست. او راست: کتاب الحقن و أسطاث آنرا ترجمه و چنین اصلاح کرده است. (از ابن الندیم). رجوع به تاریخ الحکماء ص 40، 42، 49 و 197 شود
لغت نامه دهخدا