نوعی از کف دریا باشد و آن در جای نزدیک بدریا که سنگ و کوه باشد بهم میرسد و مانند نمک شور میشود لیکن از نمک سفیدتر و لطیف تر است. (برهان) (آنندراج). ملح الدباغین، معرب شوره که فارسی آن بارود است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
نوعی از کف دریا باشد و آن در جای نزدیک بدریا که سنگ و کوه باشد بهم میرسد و مانند نمک شور میشود لیکن از نمک سفیدتر و لطیف تر است. (برهان) (آنندراج). ملح الدباغین، معرب شوره که فارسی آن بارود است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
کسی که هر جا سور و مهمانی باشد بی دعوت برود و بیشتر اوقات بر سر سفرۀ دیگران غذا بخورد، سورچران از مردم سوریه مثلاً ورزشکار سوری، تهیه شده در سوریه، سریانی چیزی که به رنگ سرخ باشد، سرخ رنگ، برای مثال آمده نوروزماه با گل سوری به هم / بادۀ «سوری» بگیر، بر گل سوری بچم (منوچهری - ۷۰)، چهارشنبه سوری گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، ورد، لکا، چچک، رز، گل سوری، گل آتشی، بوی رنگ، آتشی برای مثال آمده نوروزماه با گل «سوری» به هم / بادۀ سوری بگیر، بر گل «سوری» بچم (منوچهری - ۷۰)
کسی که هر جا سور و مهمانی باشد بی دعوت برود و بیشتر اوقات بر سر سفرۀ دیگران غذا بخورد، سورچَران از مردم سوریه مثلاً ورزشکار سوری، تهیه شده در سوریه، سریانی چیزی که به رنگ سرخ باشد، سرخ رنگ، برای مِثال آمده نوروزماه با گل سوری به هم / بادۀ «سوری» بگیر، بر گل سوری بچم (منوچهری - ۷۰)، چهارشنبه سوری گُلِ سُرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، وَرد، لَکا، چَچُک، رُز، گُلِ سوری، گُلِ آتَشی، بوی رَنگ، آتَشی برای مِثال آمده نوروزماه با گل «سوری» به هم / بادۀ سوری بگیر، بر گل «سوری» بچم (منوچهری - ۷۰)
نام بزرگترین پسران فریدون است که تور باشد و توران منسوب به اوست چنانکه ایران به ایرج. (برهان) (آنندراج). همان تور پسر فریدون. (فرهنگ رشیدی). به معنی نخست تور (پسر فریدون) است. (فرهنگ جهانگیری). نام پسر بزرگ فریدون واو را تور و توژ نیز گویند. و توران زمین به حصۀ اوبود. (شرفنامۀ منیری). پسر بزرگ فریدون که تور، نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به تور و توران شود
نام بزرگترین پسران فریدون است که تور باشد و توران منسوب به اوست چنانکه ایران به ایرج. (برهان) (آنندراج). همان تور پسر فریدون. (فرهنگ رشیدی). به معنی نخست تور (پسر فریدون) است. (فرهنگ جهانگیری). نام پسر بزرگ فریدون واو را تور و توژ نیز گویند. و توران زمین به حصۀ اوبود. (شرفنامۀ منیری). پسر بزرگ فریدون که تور، نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به تور و توران شود
جانوری است خوش آواز، و آن را سار نیز خوانند. (جهانگیری). سارجه. سارک. ساری. همان سار یعنی مرغ خردتر از فاخته که آواز خوش داردو بعضی او را هزاردستان گویند. (رشیدی). نوعی از سار است، و آن جانوری باشد سیاه و پر خط و خال و کوچکتر از فاخته و آواز خوش دارد و آواز او را بصدای رباب چار تاره تشبیه کرده اند. (برهان) (آنندراج). جانوری است پرنده که آواز او را به آواز چارتار تشبیه کرده اند. و آن را سار، و سر، و سارحه، و ساری، و سارک نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). سودانیه. سار ملخ خوار
جانوری است خوش آواز، و آن را سار نیز خوانند. (جهانگیری). سارجه. سارک. ساری. همان سار یعنی مرغ خردتر از فاخته که آواز خوش داردو بعضی او را هزاردستان گویند. (رشیدی). نوعی از سار است، و آن جانوری باشد سیاه و پر خط و خال و کوچکتر از فاخته و آواز خوش دارد و آواز او را بصدای رباب چار تاره تشبیه کرده اند. (برهان) (آنندراج). جانوری است پرنده که آواز او را به آواز چارتار تشبیه کرده اند. و آن را سار، و سر، و سارحه، و ساری، و سارک نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). سودانیه. سار ملخ خوار
نام نهری است میان قاطول و بغدادو از آنجا هنگام سیل بغداد در معرض غرق شدن قرار میگیرد. این نهر بنابه تقاضای مردم آن ناحیه به امر کسری انوشیروان ساخته شد. رجوع به معجم البلدان شود
نام نهری است میان قاطول و بغدادو از آنجا هنگام سیل بغداد در معرض غرق شدن قرار میگیرد. این نهر بنابه تقاضای مردم آن ناحیه به امر کسری انوشیروان ساخته شد. رجوع به معجم البلدان شود
سیف الدین سوری برادر ملک قطب الدین و سلطان علاءالدین غوری از سلاطین غور است که جانشین برادر خود ملک فخرالدین شد، چون بهرام شاه غزنوی قطب الدین محمد را شربت مهلک نوشانید، و خبر مرگ وی به سیف الدین سوری رسید، لشکری عظیم فراهم آورده به کین خواستن برادر به غزنین رفت، بهرامشاه از پیش او بهندوستان گریخت و او در غزنین بتخت سلطنت نشست و لشکر غور را اجازۀ انصراف داد، چون زمستان رسید و بواسطۀ شدت سرما و برف راههای غور مسدود شد و رسیدن مدد متعذر گشت، اهل غزنین در خفیه به بهرامشاه نوشتند و او را بغزنین طلبیدند، بهرامشاه بی خبر به غزنین ورود کرده سیف الدین سوری و اتباع او را بگرفت و با فضیحت تمام بکشت، وی از سال 543- 544 هجری قمری سلطنت کرد و بهرامشاه وی را بسال 544 بکشت، (از فرهنگ فارسی معین و تعلیقات چهارمقالۀ عروضی چ معین ص 150) : امیرا بسوی خراسان نگر که سوری همی بند و ساز آورد اگر دست شورش بماند دراز به پیش تو کار دراز آورد مر آن کار را کو بسوری دهی چو چوپان بددوغ بازآورد، ابوالفضل جمحی (از تاریخ بیهقی)، رجوع به تاریخ ایران و طبقات ناصری چ کلکته صص 112- 314 شود ابن معتز که درزمان مسعود غزنوی حاکم نیشابور بود و مشهد امام رضا (ع) را بنا کرده است، (از تاریخ گزیده ص 207)، رجوع به تاریخ بیهقی ص 169، 178 و سبک شناسی ج 2 ص 345 شود
سیف الدین سوری برادر ملک قطب الدین و سلطان علاءالدین غوری از سلاطین غور است که جانشین برادر خود ملک فخرالدین شد، چون بهرام شاه غزنوی قطب الدین محمد را شربت مهلک نوشانید، و خبر مرگ وی به سیف الدین سوری رسید، لشکری عظیم فراهم آورده به کین خواستن برادر به غزنین رفت، بهرامشاه از پیش او بهندوستان گریخت و او در غزنین بتخت سلطنت نشست و لشکر غور را اجازۀ انصراف داد، چون زمستان رسید و بواسطۀ شدت سرما و برف راههای غور مسدود شد و رسیدن مدد متعذر گشت، اهل غزنین در خفیه به بهرامشاه نوشتند و او را بغزنین طلبیدند، بهرامشاه بی خبر به غزنین ورود کرده سیف الدین سوری و اتباع او را بگرفت و با فضیحت تمام بکشت، وی از سال 543- 544 هجری قمری سلطنت کرد و بهرامشاه وی را بسال 544 بکشت، (از فرهنگ فارسی معین و تعلیقات چهارمقالۀ عروضی چ معین ص 150) : امیرا بسوی خراسان نگر که سوری همی بند و ساز آورد اگر دست شورش بماند دراز به پیش تو کار دراز آورد مر آن کار را کو بسوری دهی چو چوپان بددوغ بازآورد، ابوالفضل جمحی (از تاریخ بیهقی)، رجوع به تاریخ ایران و طبقات ناصری چ کلکته صص 112- 314 شود ابن معتز که درزمان مسعود غزنوی حاکم نیشابور بود و مشهد امام رضا (ع) را بنا کرده است، (از تاریخ گزیده ص 207)، رجوع به تاریخ بیهقی ص 169، 178 و سبک شناسی ج 2 ص 345 شود
روشن تابان پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
روشن تابان پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید