جدول جو
جدول جو

معنی سوران - جستجوی لغت در جدول جو

سوران
سار باشد و آن پرنده ای است سیاه رنگ و نقطه های سفید دارد و خوش آواز باشد، (برهان) (آنندراج) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
سوران
دهی است جزء دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد، آب آن از دو رشته چشمه، محصول آنجا غلات، حبوبات و سردرختی، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مشهدریزۀ میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 336 سکنه تن، محصول آنجا غلات، زیره و شغل اهالی زراعت، مالداری وقالیچه بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، دارای 104 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و بنشن، شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوران
تصویر پوران
(دخترانه)
موفق، جانشین، یادگار، پوران دخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توران
تصویر توران
(دخترانه)
نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
(دخترانه)
سوزنده، ملتهب، سوزاننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سورین
تصویر سورین
(پسرانه)
توانا، دلیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سورنا
تصویر سورنا
(پسرانه)
سردار دلیر و خردمند پارتی، نام سردار ایرانی در زمان اشکانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زوران
تصویر زوران
(پسرانه)
نام نوعی کشتی باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوران
تصویر نوران
(دخترانه)
نور (عربی) + ان (فارسی) ،مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)، نام روستایی در نزدیکی اردبیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوران
تصویر اوران
(دخترانه)
در گویش سیستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوران
تصویر هوران
(دخترانه و پسرانه)
آفتاب (نگارش کردی: هران)، مرغزار کوچک در کوهستان (نگارش کردی: ههوران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوغان
تصویر سوغان
دواندن و ورزش دادن اسب برای شرکت در مسابقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروان
تصویر سروان
افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم را می گویند، پیشوا و رئیس و سرور. به این معنی سابقاً سلطان می گفتند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثوران
تصویر ثوران
برانگیخته شدن، هیجان
فرهنگ فارسی عمید
(رَسْ وَ)
سرو روان و سرو آزاد، یعنی مانند سرو می خرامد، و به این اسم معشوق را متصف کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف و باران همراه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
اسپورزی دواندن اسپ برای آمادن دویدن اسب و شتر در پی هم، دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوران
تصویر آوران
در حال آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوران
تصویر شوران
گل کاجیره
فرهنگ لغت هوشیار
سیر گردش ک: که بود افتاده بر ره ریا حشیش لایق سیران گاوی یا خریش. (مثنوی) توضیح نیکلسن در تفسیر این بیت سیران را به معنی (سیر آفاق) گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوهان
تصویر سوهان
ابزار فولادی آجیده جهت سائیدن فلزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوراخ
تصویر سوراخ
منفذ، شکاف، رخنه
فرهنگ لغت هوشیار
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
سوزنده محرق، ملتهب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکران
تصویر سکران
مست مرد مست، جمع سکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعران
تصویر سعران
سخت دویدن
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس سرور، افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم و پایین تر از سرگرد سلطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوران
تصویر خوران
خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
ترخون ترخان از گیاهان پوست پیل فارسیان} حور {را به گونه تک به کار برند و به شیوه پارسی رمن گردانند زنان بهشتی فرشتگان زمینی پریرویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوران
تصویر ثوران
برانگیخته شدن، برخاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوران
تصویر دوران
چرخ خوردن، گردش، دور زدن، گشتن، گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوراخ
تصویر سوراخ
حفره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوران
تصویر بوران
برف باد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سروران
تصویر سروران
مقامات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ستوران
تصویر ستوران
احشام
فرهنگ واژه فارسی سره