جدول جو
جدول جو

معنی سودانیات - جستجوی لغت در جدول جو

سودانیات
مرغی باشد سبزرنگ و منقار درازی دارد و درختان را بمنقار سوراخ کند و آن را بشیرازی دارنمک خوانند. (برهان) (آنندراج). مرغی است که به فارسی داربو و به عربی سروما خوانند. (تحفۀ حکیم مؤمن). گوشت مرغان که بتازی سودانیات گویند. این نوع مرغان را بشهر من (گرگان ساری گویند، گوشت ایشان بد باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سار ملخ خوار و آنرا زرزور نیز گویند. (نخبه الدهر دمشقی ص 117). رجوع به سودانیه شود
لغت نامه دهخدا
سودانیات
مونث سودانی، جمع سودانیات
تصویری از سودانیات
تصویر سودانیات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوداناک
تصویر سوداناک
صاحب سودا، دارای هوا و هوس، آمیخته به هواوهوس
فرهنگ فارسی عمید
(نی یا)
جمع واژۀ روحانیه. رجوع به روحانیه شود.
- عالم روحانیات، عالم عقول و نفوس مجرده. (فرهنگ علوم عقلی سجادی ص 281). و رجوع به عالم روحانی (ذیل روحانی) شود
لغت نامه دهخدا
(وِ نی یا)
جمع واژۀ وجدانیه. اموری که به وسیلۀ حواس خمسۀ باطنه ادراک میشوند. (از تعریفات). وجدانیات اموری است که ما آنها را یا به وسیلۀ نفوس خود ادراک می کنیم چون علم مابوجود خودمان یا علم ما به حالات باطنی خود چون علم به خوف و شهوت و غضبی که در باطن ما وجود دارد. برای تفصیل این مبحث رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
مرغی است. (مهذب الاسماء). گنجشک سیاه. (دهار). مرغکی باشد چند قبضۀ کف، خرما و انگور خورد. (از اقرب الموارد). سار ملخ خوار. رجوع به سودانی و سودانیات شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سُو)
توهم انگیز. آشفته کننده. شگفت:
گفت سوداناک خوابی دیده ام
در دل شب آفتابی دیده ام.
مولوی
لغت نامه دهخدا
شوذنیق، معرب سودنیق، نوعی گنجشگ، (فرهنگ فارسی معین) : عطارد دلالت کند بر کبوتر و سار ... و مرغ آبی و سودانی، (التفهیم)، رجوع به سودانیات وسودانیه شود، سودانیه، زرزور، (فرهنگ فارسی معین) (از ابن البیطار)، حبشی و سیاه، (آنندراج)،
منسوب بسودان، اهل سودان، از مردم سودان، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جمهوریی است شامل بخشی از آفریقای غربی فرانسه بوسعت 1204000 کیلومتر مربع و جمعیت آن 3300000 تن پایتخت آن ’باماکو’ و شهرهای مهم آن ’کایس’ تومبوکتو سیکاسو و ’سگو’ است، کشور مذکور شامل بخشی از صحرا در شمال و دره های فوقانی سنگال و نیجریه در جنوب میباشد، بومیان بیشتر مشغول زراعت ارزن، ذرت و برنج هستند و آبیاری بوسیلۀ سدهایی که در شعب رود نیجریه بسته اند صورت میگیرد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جمع سلطانیه مکاتبات شاهی نامه های رسمی و دولتی مقابل اخوانیات، خالصه ها (دولتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سندیانیات
تصویر سندیانیات
بلوتیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجدانیات
تصویر وجدانیات
جمع وجدانیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوسنیات
تصویر سوسنیات
از پارسی سوسنیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلطانیات
تصویر سلطانیات
((سُ یّ))
جمع سلطانیه. مکاتبات شاهی، نامه های رسمی و دولتی، مقابل اخوانیات. خالصه ها (دولتی)
فرهنگ فارسی معین