جدول جو
جدول جو

معنی سوتک - جستجوی لغت در جدول جو

سوتک
آلتی فلزی یا استخوانی که روی لب بگذارند و با آن سوت بزنند، در موسیقی نوعی ساز بادی شبیه فلوت و با ده سوراخ که با کنار لب نواخته می شود
تصویری از سوتک
تصویر سوتک
فرهنگ فارسی عمید
سوتک
تیره ای از طایفۀ جانکی سردسیر هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75)
لغت نامه دهخدا
سوتک
آلتی کوچک که چون بر دهان بدمند سوت زند
تصویری از سوتک
تصویر سوتک
فرهنگ لغت هوشیار
سوتک
از توابع دهستان خرم آباد تنکابن، سوت+کابزاری سوتی که توسط شکارچیان حرفه ای از پوست ترد ساقه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوتک
تصویر هوتک
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی کرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توتک
تصویر توتک
طوطی
قسمی نی که چوپانان می نوازند، نی توتک، نی لبک، نوعی نان کوچک قندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سواک
تصویر سواک
چوبی که به دندان ها بمالند و با آن دندان ها را پاک کنند، مسواک
فرهنگ فارسی عمید
نوعی نی کوتاه که در آن گلوله هایی کوچک قرار داده و به طرف چیزی فوت می کنند، نی لبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توتک
تصویر توتک
گنجینه، مخزن، صندوق پول، توبک
فرهنگ فارسی عمید
حشرۀ کوچک با ل دار به رنگ سیاه یا سرخ یا قهوه ای و به انواع مختلف که چند هزار نوع از آن شناخته شده و بسیاری از آن ها از آفات کشتزار ها هستند
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
نی که در آن گلوله ای از گل نهند و اطفال بدان گنجشک شکار کنند با دمیدن در آن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان لواسان کوچک بخش افجۀ شهرستان تهران. دارای 597 تن سکنه. آب آن از رود خانه افجه. محصول آنجا غلات، میوه، سیب زمینی، بنشن و عسل. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو تَ / تو تَ)
گنجینه و مخزن. (برهان) (آنندراج). انبارخانه و گنجینه و مخزن و صندوق پول و تپنگو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تو تَ)
دهی از دهستان دلکا است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(توتَ)
جانوری است سخن گو که آن را بتازی طوطی خوانند. (فرهنگ جهانگیری). مرغی است معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی). طوطی سخن گو را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نوعی از نان باشد که در قزوین و توابع آن خصوصاً در راوند (کذا) خوب می پزند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، قسمی از نی باشد که شبانان نوازند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قسمی از نی باشد و آنرا نیشه هم گویند. (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) :
به شوخی گر کند توتک نوازی
پری را دل کند از شیشه بازی
ز شدّ توتک او اندک اندک
خرد قالب تهی سازد، چه توتک ؟
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
اوتکی. (المعرب جوالیقی ص 199). قسمی از خرما. (ناظم الاطباء). خرمای شهریز یا سهریز یا خرمای سوادی. (منتهی الارب) (المعرب). خرمای شهریز و آن قطیعاء است و گفته اند خرمای سوادی است. (از اقرب الموارد) (جوالیقی ص 199)
لغت نامه دهخدا
(حَ تَ)
کوتاه. (مهذب الاسماء). کوتاه لاغر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سواک
تصویر سواک
دندان مال رفان (مسواک) چوب دندان مال مسواک
فرهنگ لغت هوشیار
چوبدستی، عصا ترکی کتک بنگرید به کتک چوبدستی عصا: بعضی را بچوب و کوتک تادیب نموده و پاشا را از آن جهل و بد مستی ملامت کرده، دسته هاون، چوب گازران، ضرب (مطلق) زدن (چه با چوب و چه غیر آن) کتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتک
تصویر اوتک
ترکی موزه بخشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوتک
تصویر حوتک
کوتاه باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتک
تصویر توتک
مخزن، گنجینه
فرهنگ لغت هوشیار
حشره ای است سیاه یا سرخ و پردار که در جاهای نمناک پیدا میشود حشره ایست از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه یی دارد و بالهایش نیز همرنگ بدن میباشد. دو بال جلو این جانور ضخیم و مانند دو قاب روی بالهای نازک عقب را می پوشاند. قطعات دهنی وی از نوع جونده است. سوسک بیشتر شبها از لانه خارج شده از خرده ریز غذا ها تغذیه میکند و چون حامل نطفه میکربهای مختلف است جانوری موذی و خطرناک است سپیرک سپیرو. یا سوسک طلایی. حشره ایست از راسته قاب بالان که در حدود 25 گونه از آن شناخته شده حشره ایست سنگین و کندرو برنگ طلایی مایل به قرمز شکمش مایل به سفیدی است و در انتهای شکمش نوع آلت نوک تیزی جهت حفر زمین قرار دارد. نوزاد این حشره و همچنین حشره بالغ علفخوارند و بیشتر به مزارع چغندر و چغندر قند حمله میکنند زنبور طلایی
فرهنگ لغت هوشیار
سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
در بازی الک و دولک به موقعی اطلاق شود که ضمن پرتاب دولک با الک تلاقی نکند در این صورت یک امتیاز بد به حساب آرند
فرهنگ لغت هوشیار
نی که در آن گلوله های از گل نهند و اطفال بدان گنجشک شکار کنند نی کوتاهی که به وسیله آن بسوی چیزی فوت کنند، نی لبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتک
تصویر توتک
((تَ))
طوطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوتک
تصویر کوتک
((تَ))
چوبدستی، عصا، دسته هاون، چوب گازران، ضرب (مطلق) زدن (چه با چوب و چه غیر آن)، کتک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوتک
تصویر فوتک
((تَ))
نی کوتاهی که با آن به طرف چیزی فوت کنند، نی لبک
فرهنگ فارسی معین
حشره ای است از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه ای دارد و بال هایش نیز همرنگ بدنش می باشد. چند هزار نوع از آن شناخته شده و بسیاری از آن ها حامل نطفه میکروب های مختلف است. سپیرک و سپیرو نیز نامیده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سواک
تصویر سواک
((س))
مسواک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
نوعی نی لبک، که چوپانان می نوازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
گنجینه، صندوق پول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
نان کوچک قندی
فرهنگ فارسی معین
قلعه ای کهن در نزدیکی لاشک کجور، مرتعی در جوار روستای لاشک
فرهنگ گویش مازندرانی