معنی سواک - فرهنگ فارسی عمید
معنی سواک
سواک
چوبی که به دندان ها بمالند و با آن دندان ها را پاک کنند، مسواک
تصویر سواک
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سواک
سواک
سواک
رفتار نرم. (غیاث). رفتار نرم و آهسته. (ناظم الاطباء) ، برابر در این صورت مرکب از لفظ سَوا به معنی برابر است و کاف خطاب. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
سواک
سواک
چوب دندان مال. مسواک. (منتهی الارب). مسواک است و آن چوبی باشد که در وقت نماز کردن و غیر آن بر درزدندانها مالند. (برهان). مسواک. (غیاث) (دهار) (مهذب الاسماء). ج، سُوُک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سواک
سواک
زردی باشد که بر روی غله زار نشیند و غله ضائع کند. (برهان). زردی کشت. (فرهنگ رشیدی) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
سواک
سواک
مسواک کردن. (ناظم الاطباء) ، بد رفتن از ناتوانی و نرم دست رفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سباک
سباک
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.